خلاصه داستان سریال ترکی ضربان قلب قسمت 55

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 55 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ضربان قلب الو سریال

سریال ضربان قلب قسمت 55

همان روز حنابندان، چندین ساعت قبل از اجرای مراسم اتفاقاتی میافتد. و حوادث آن روز لابلای زمان تا شب مرور میشود‌.
علی به خیاط کت و‌شلواری رفته است و لباسش را پرو میکند. اقا صادق خیاط، دوست قدیمی ضیا است.مردی هم آنجا نشسته و روزنامه میخواند.صادق میپرسد که گویا عروس خانم نمیداند که ازدواج میکند. علی می‌گوید چرا خبر دارد، ولی نمیداند که فردا روز عروسی است…صادق میگوید که نوبت تو بعد از آن اقا است. آن مرد میگوید من عجله دارم و جلو میاید و‌ خودش را سلطان معرفی میکند .انگشتر سیاهی در درست او هست.اقا صادق میگوید سلطان هم پزشک است.و لباس داماد او را میدوزم.
به علی زنگ می‌زنند. پشت خط آغوز است که علی می‌گوید :« تو تدارکات را شروع کن من دنبال ایلول میروم.فردا عقد میکنیم….» موقعی که آغوز راجع به مسایل آنروز و عروسی حرف می زند، نازلی از آن کنار ،حرفهای آغوز را میشنود و‌ میپرسد که علی آصف ازدواج میکند؟ آغوز خود را به ندانستن میزند، ولی نازلی می‌گوید من حرفهاتون را شنیدم..
آغوز با اکراه تایید می‌کند و به او میفهماند که نباید به زندگی خصوصی دیگران کاری داشته باشد.
نازلی با کنایه جواب میدهد که البته اگر این ازدواج صورت بگیرد… آغوز میپرسد :«با چه پشتوانه ای این ادعا را میکنید؟ بخاطر آن عکسی که گرفتید؟»و به او میفهماند که او آن لحظه بوسیدن علی و پنهانی عکس گرفتنش را دیده و موضوع‌‌ را میداند،و‌ توصیه میکند که عقب نشینی کند.
همانروز قبل از مراسم، سلطان هم لباسش را از خیاط میگیرد و به خانه اش میرود و‌ به مردی بنام چنگیز زنگ میزند و‌ میپرسد که توانسته است آن چیرهایی را که میخواهد،از خانه ایلول بردارد؟ و‌ اضافه میکند که میایم و ازت میگیرم.
سلطان میگوید….ببینم این هدیه ام میتواند گذشته را بیادت بیاورد؟ علی اصف؟؟ و با ماشبن حرکت میکند.
علی هم‌ کت شلوارش را گرفته و میخواهد برود که توران، رییس عملیات زنگ میزند و می‌گوید :«من بهت نیاز دارم.کمی دیگر یک امانتی دارم که برایت میاورند. تا وقتی من بیایم ازش مراقبت کن.این بار نوبت منه از زنی که دوستش دارم محافظت کنم.»
آمبولانس میرسد و‌ زن مجروح را میاورند.علی می‌گوید من دوست توران هستم . آن زن درباره دکتر ایلول سوال کرده و می‌گوید توران درباره او حرف زده است. علی به سلیم و‌ سینان هم اطلاع میدهد.سلطان وارد بیمارستان میشود.
سلیم او را میشناسد و‌ به او‌ می‌گوید :«سلیمان منتظر است برویم.»
پرستار به سلیم میگوید شمارادراورژانس میخواهند او به سلطان میگوید توهم بیا.برویم.
علی به سلیم میکوید ابن خانم نامزد توران است..او میگوید اسم من نیر است….سلطان انها را میببد ..به علی میگوید مرا نشنناختی؟ علی میگوید داماد سالن هستید….سلیم تعحب کرده و‌میپرسد کی داماد میشود؟ سلطان خبر از دامادی خودش میدهد که او هم‌‌فصد ازدواح دارد.
سلیم‌ به علی میگوید که:« سلطان با سلیمان قرار دارد و امیدوارم بعد از این با همدیگر همکاری کنیم.او جراح پلاستیک است.»سلطان به دستشویی میرود و آنجا با خودش حرف میزند و بخودش یاد آوری میکند که چرا آنجا آمده …
توران می‌آید و‌ بعد از دیدن نیر، به او اعتراض میکند که چرا جلوتر از عملیات پیش رفته است و میگوید گدیگر نمی توانی پلیس باشی.نیر ناراحت میشود.علی به توران تذکر میدهد که الان وقت این حرفها نیست.
آغوز با دوستش دیلا قرار می‌گذارد که برای کار مهمی به آنجا بیاید.و به ایپک هم اطلاع میدهد.و به او می‌گوید که موقع حرف زدن با علی ،نازلی حرفهای آنها را شنیده است.ایپک میگوید او زن خطرناکی است.
نیر را به اتاق عمل میبرند.
ودات به دیدن ایلول میرود و‌ میگوید :«ما از اینجا میرویم.من مغازه‌ را فروختم وسهم شما دو نفر را در پاکت گذاشتم.» ایلول پول را نمی گیرد. و میگوید :«من بابا لازم داشتم که هیچوقت کنارم نبود و برمیگردد.»
سلیمان به سلیم میگوید از سلطان خوشم نیامد. سلیم می‌گوید :«ولی او جراح خوبی است. میخواست کلینک باز کند. من گفتم اول با شما صخبت کند. »سلیمان از سلیم میپرسد که فکرهایت را کردی؟ امضا میکنی؟ سلیم راضی نیست و میگوید حتی اگر من هم بکنم ایلول و‌علی قبول نمی کنند.
وکیل به سلیمان زنگ میزند و میگوید کارهای لازم را انحام داده است.سلیمان به سلیم میگوید که اگر تو امضا کنی، بقیه هم انجام میدهند.
بعد از عمل نیر، علی و ایلول به توران اطلاع میدهند که بخاطر مشکلاتی در عمل،او دیگر نمی تواند بچه دار شود.
چند ساعت قبل تر،موقع صحبت ایلول و ایپک درباره نازلی، این علی بود که به ایپک زنگ زده و او را خواسته بود، اما خواسته بود طوری رفتار کند که ‌ایلول متوجه نشود و سپس بیرون بیاید.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 55 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ضربان قلب قسمت 56  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *