خلاصه داستان سریال ترکی ضربان قلب قسمت 57
همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 57 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.
سریال ضربان قلب قسمت 57
در یک قهوه خانه، نسرین سفارش چایی میدهد.ایپک زنگ میزند و از او میپرسد که کجاست. نسرین میگوید :«تو که به من و بابات کاری نداشتی، الان چطور شده؟» ایپک میگوید:«چطور تو را ببخشم؟» نسرین باز همه چیز را گردن ایلول میندازد و میگوید من دیگر میروم… در این موقع دو نفر که از دور مراقب او بودند، کیفش را از روی میز میقاپند و فرار میکنند.
علی و ایلول روی مبل کنار هم خوابیده اند، که چنگیز وارد خانه میشود و دوربین ها را درست میکند.سلطان خوشحال میشود.
روز بعد، ایلول و اسما در آرایشگاه هستند.
ایلول سراغ ایپک را میگیرد.اسما میگوید چون چیری را جا گذاشته بود رفته و گفت موهایش را خودش درست میکند.
ایلول میخواهد به ایپک زنگ بزند، ولی گوشی دست اسما است و میگوید :«چون تو عروس هستی و ممکنه از اورژانس بهت زنگ بزنند پس گوشی ات را نمی دهم.»
اسما به ایپک زنگ میزند و او میپرسد که ایلول تصادف بابا را نفهمیده؟اسما جواب منفی میدهد. ایلول گوشی را گرفته به ایپک میگوید :«من فکر کردم بهتره بابا را هم دعوت کنیم، چون من باهاش بد حرف زدم تو بهش بگو.»
آغوز پیش ایپک می‌آید.ودات به هوش آمده اما چیری یادش نمیاید،و ایپک به او میگوید که تصادف کرده است. او سراغ نسرین را میگیرد. ایپک میگوید او تو را گذاشته و رفته است.
علی هم به آرایشگاه رفته که میبیند سلیم امده و به علی میگوید:«یادت رفته لمن کارت دعوت بدهی.» صمد و آلپ ماشین علی را تزیین کرده و آنجا آورده اند. ایپک آماده شده و به ودات میگوید من امشب دیر برمیگردم. ودات ساعت عقد را میپرسد، اما ایپک به او تذکر میدهد که کاری نکند که ایلول ناراحت شود. ودات با دلخوری میگوید :«اگر دلش میخواست مرا هم دعوت میکرد.»
ایپک چیزی نمی گوید. ودات گریه میکند و میگوید:«هیچوقت نتونستم کنارش باشم.حتی روز عقدش.»ایپک میگوید به وقتش درست میشود.
اوزگه به همکارانش میسپارد که ایلول از تصادف پدرش خبری ندارد و مراقب باشند.
وکیل سلیمان با چند نفر دیگر وارد بیمارستان میشوند. نازلی با سینان حرف میزند که آنها وارد اتاقش میشوند. نازلی قصد داشت با سینان به عروسی برود، اما سینان قبول نمیکند.
وکیل به سینان میگوید:« اگر خودتان با خوشرویی بیابید بهتر است.» سپس پرونده ای به سینان میدهد و میگوید تصمیم سلیمان است.وکیل میگوید برای اینکه در مدیریت بمانید باید مدتی استراحت کنید. سینان غافلگیر شده و نمی پذیرد. او میخواهد پیش سلیمان برود، ولی آنها جلوی او را میگیرند و به زور او را میبرند. او در سالن سلیمان را میبیند و با عصبانیت میگوید :«چطور توانستی با پسرت اینکار را بکنی؟ برایم احضاریه فرستادی.اینها همش نقشه تو هست. عوضش را درمیاورم. تو پسرت را هزینه بیمارستانت کردی.»
سلطان از خانه علی آن جعبه حاوی تیغ پدرش را هم برده است.
نازلی لباس پوشیده و آماده میشود.همه نگران هستند که مبادا نازلی دوباره بخواهد کاری بکند.صمد میاید و امدن داماد را خبر میدهد. علی وارد میشود و همه به او تبریک میگویند. ایلول هم با لباس عروسی وارد میشود. بچه ها میگویند پس ما شما را تنها میگذاریم و سالن می رویم.
علی و ایلول همدیگر را تماشا میکنند.علی میگوید :«خیلی زیبا شده ای.»
آنها با هم پیش مهمانها میروند.ایلول میگوید :«این یه خوابه؟ ما ازدواج میکنیم؟ »
ودات با یک نفری که دستش را گرفته وارد مراسم میشود.ایلول او را میبیند و لبخند میزند. عاقد میخواهد خطبه عقد را بخواند و نازلی هم میخواهد وارد تالار شود که آغوز دستش را میگیرد و مانع رفتن او میشود.
عاقد خطبه عقد را میخواند و آنها را رسماً زن و شوهر اعلام میکند.
سلطان در خانه علی اصف است و در یک بطری مشروب با سرنگ ماده ای میریزد.
اخرشب که ایلول و علی به خانه برمیگردند، سلطان در ماشین اش نشسته و آنها را نگاه میکند.علی ایلول را بغل کرده و به خانه میبرد. اتاق خوابشان تزیین شده و روی تختخواب آنها یک بطری مشروب و گل و گیلاس گذاشته اند. ایلول لباسش را عوض میکند . علی میگوید به زندگی ام خوش امدی .و به سلامتی عشق مشروب میخورند.
نصف شب، سلطان و چنگیز وارد اتاق علی و ایلول میشوند. آنها خواب هستند. باز به آنها امپول میزند و با کمک چنگیز علی را داخل یک کیسه کاور میگذارند و میبرند.
سلطان دستهای خونی اش را به در و دیوار میزند.ملافه علی خونی شده است.
صبح پلیس دم در خانه انها می‌آید و ایلول را دستگیر میکنند…ایلول مات و مبهوت است.ایپک و اسما و آغوز و صمد هم آمده اند و نمیدانند چه اتفاقی افتاده است…
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 57 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ضربان قلب قسمت 58 مراجعه فرمایید .
برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم
