خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۹۳ + زیرنویس و دوبله

xEsXfMgmUSs
غنچه از تصمیم ناگهانی عایشه متعجب شده است، اما عایشه میگوید که در واقع قصد ازدواج ندارد و فقط میخواهد کرم را اذیت کند. او میگوید که مطمئن است کرم شب دم خانه آمده و نمی‌گذارد این ازدواج سر بگیرد. او جهت اطمینان، نقشه ی دومی نیز در نظر دارد و با صبری تماس میگیرد. او به صبری میگوید که شب قرار است برایش خواستگار بیاید و از صبری میخواهد که خواستگاری را به هم بزند. صبری عصبی شده و دنبال نقشه ای می گردد. ارکوت نیز از طرف دیگر با آقا قدیر تماس گرفته و به او توضیح میدهد که شب خواستگاری عایشه است و هر طور شده مواظب صبری باشند تا آبروریزی درست نکند.
در خانه یلدا خانم از جیدا خواسته به دیدنش برود. او برای جیدا تعریف میکند که ملاحت خانم به آنجا آمده و قصد آشتی دادن بچه ها را دارد. جیدا با خیال راحت میگوید که چنین اتفاقی نمی افتاد، زیرا آنها خود شان درگیر خواستگاری هستند و عایشه میخواهد ازدواج کند. یلدا خانم شوکه می شود.
آقا یکتا برای دیدن کرم به شرکت می آید. او دفتر یادداشت تجربیات خودش در تمام این سالها را به کرم داده و از او میخواهد که از دانسته هایش استفاده کند. کرم تشکر کرده و آقا یکتا می رود.
آقا قدیر به خانه آمده و قبل از اینکه صبری بخواهد از خانه بیرون برود، در اتاق را به روی او قفل کرده و ملافه ها را نیز برداشته اند تا صبری مثل دفعه قبل با گره زدن ملافه ها از پنجره فرار نکند‌.
در خانه عایشه همه حاضر شده و منتظر آمدن خواستگار ها هستند.عایشه به آمدن صبری و کرم امیدوار است. غنچه پیش او آمده و هر دو در اتاق نشسته اند.
در خانه کرم حاضر شده و در کمال آرامش و جدیت به خودش می رسد. او سر میز شام آمده و میگوید ک زودتر باید برای قرار کاری برود و شام نمیخورد. آقا محسن وقتی می شنود که شب قرار است برای عایشه خواستگار بیاید شوکه می شود و از کارهای عایشه سر در نمی آورد. یلدا خانم نگران کرم است که به خانه عایشه نرود، اما کرم با خونسردی میگوید که کاری با او ندارد و به قرار کاری می رود.
ولکان با کرم تماس گرفته و با خوشحالی میگوید که شب قرار است به غنچه پیشنهاد ازدواج بدهد. کرم که عجله دارد، تماس با او را قطع میکند.
خواستگاران از راه می رسند. عمر، پسری خوشتیپ و قابل قبول است و غنچه از دیدن او جا می خورد و به عایشه میگوید که او نیز گزینه مناسبی است. عایشه که خودش نیز متعجب شده است، به این مسأله اهمیت نمی‌دهد. آنها نشسته و مشغول صحبت میشوند و عایشه برای قهوه ریختن به آشپزخانه می رود. کمی بعد، صبری از طریق گره زدن لباسهایش از خانه فرار کرده و با دادو بیداد دم خانه عایشه می آید. رضا عصبانی شده و میخواهد او را کتک بزند، اما عمر با صبری درگیر شده و به راحتی او را بیهوش می کند‌. ارکوت صبری را بیرون روی مبل میگذارد و دوباره به ادامه خواستگاری می پردازند. پدر عمر سر اصل مطلب می رود و عایشه به شدت نگران است و امیدوار آمدن کرم است.
کرم دم خانه نرمین رفته است و منتظر است او آماده شود تا با یکدیگر بیرون بروند.
در خانه عایشه در می زنند. عایشه در را باز کرده و کرم و نرمین داخل می آیند. عایشه ابتدا خودش را میگیرد و از اینکه کرم با نرمین آمده طلبکار است. کرم با خونسردی و جدیت، پرونده قرارداد کاری عایشه را مقابلش گرفته و به او میگوید که طبق قرارداد، او بدون اجازه کرم حق ازدواج ندارد. او از عایشه میخواهد که قرارداد را فسخ کند تا بتواند ازدواج کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *