خلاصه داستان سریال ترکی لروکس قسمت ۵۳ + زیرنویس فارسی

لروکس و دمیر به پاتوق خود لب ساحل می روند و قهوه سفارش میدهند. دمیر لروکس را بغل کرده و هر دو لحظات عاشقانه ای را لب ساحل سپری می‌کنند.
لیلا و فیروزه خانم که در خانه هستند، تصمیم میگیرند حالا که دمیر و لروکس با یکدیگر خوب شده اند و آنها نیز به هدفشان رسیده اند، دمیر و لروکس را به خانه شان دعوت کنند.
دمیر و لروکس به شرکت می روند. آنها هر دو خوشحال هستند و با روی باز با همه سلام می‌کنند. دمیر سر میز آیدا نشسته تا نقشه های کار را ببیند، اما او مدام حواسش به لروکس است که در میز بغلی او نشسته و با او پیامک بازی میکند. او وقتی میبیند که نمی‌تواند روی کارش تمرکز کند، با آیدا به حیاط می رود تا کارشان را ادامه دهند. بوراک در حیاط نشسته و بخاطر اینکه از دست دمیر عصبی است، با کنایه با او صحبت میکند و مدام سعی دارد او را خورد کند. دمیر به او توجهی نمیکند و به کارش با آیدا ادامه میدهد.
عظمیه با خوشحالی با فیروزه خانم تماس میگیرد و خبر میدهد که رابطه دمیر و لروکس عالی است و همه چیز خوب پیش می رود.
لروکس و عظمیه و مروه با یکدیگر نشسته و در حال صحبت هستند. لروکس میگوید که یک بسته شکلات هدیه روی میزش بوده و نمی‌داند که چه کسی این هدیه ها را برای او می‌فرستد، زیرا کار دمیر نیز نیست. مروه و عظمیه نگاه معناداری به هم میکنند.
بوراک پیش لروکس آمده و میگوید که برای صحبت با یک مشتری باید سر قرار بروند. لروکس به همراه بوراک می رود. مروه پیش آیدا میگوید که او وقتی همه چیز را به دمیر می‌گفت، در مورد اینکه مشتری هیولا یک باند مافیا بوده نیز به او گفته است. ایبو همان لحظه سر رسیده و حرف او را می شنود. او میگوید که دیگر نباید چیزی را پنهان کنند تا کسی به دردسر بیفتد و در این مورد باید به دمیر بگویند که مشتری مافیا را بوراک معرفی کرده بود.
بوراک و لروکس به کافه ای رفته و منتظر مشتری هستند. بوراک در مورد اینکه دمیر و لروکس با یکدیگر وارد رابطه شده اند، به روی او می آورد. لروکس این مسأله را تایید میکند. بوراک سعی دارد به لروکس بفهماند که او دمیر را نمی‌شناسند و نباید به او اعتماد کند و حتما چیزهایی در مورد او وجود دارد که لروکس نمی‌داند. همان لحظه پدر بوراک زنگ زده و از او میخواهد به جلسه هیئت مدیره بیاید. بوراک می رود و لروکس با مشتری جدید صحبت میکند.
دمیر عظمیه را صدا زده و از او میخواهد که لیست ورودی های شرکت را برای او بیاورد. عظمیه که میفهمد دمیر میخواهد کسی را که گل و شیرینی فرستاده را پیدا کند، هول شده و سریع پیش آیدا و مروه می آید و به آنها اطلاع میدهد. آیدا و مروه با شیرینی فروشی و گل فروشی تماس می‌گیرند و با آنها هماهنگ میکنند.
دمیر بعد از شرکت پیش ودات می رود. ودات از او میخواهد که یک شب به همراه لروکس برای شام پیش او بیایند. دمیر که خوشحال است، قبول میکند.
بوراک پیش فرخ می رود تا از او در مورد تحقیق دمیر سوال کند. فرخ میگوید که متوجه شده دمیر دو سال قبل نامزدی داشته که ناگهان و بی دلیل ناپدید شده است. بوراک از او میخواهد هر طور شده علت رفتن نامزد او را بفهمد. او از اینکه چنین سوژه ای پیدا کرده خوشحال است.
دم ر و لروکس در خانه هستند. لروکس به دمیر میگوید که لیلا و فیروزه خانم به اصرار آنها را برای شب دعوت کرده اند. همان لحظه بنیامین به خانه آنها می آید. او وقتی رابطه خوب بین لروکس و دمیر را میبیند خوشحال می شود و چون آنها برای رفتن به مهمانی عجله دارند، برای زمان دیگری جلسه می‌گذارد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *