خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 158

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 158 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرجایی قسمت 152

سریال هرجایی قسمت 158

نصوح به پیشنهاد هاندان آشپزی به نام شیدا را استخدام می کند. همان روز آزاد که دیگر زخم گلوله اش رو به بهبود است به سر کارش در هتل بر می گردد.

نصوح به هاندان و جهان که نگران آزاد هستند می گوید:« اگر قرار باشد از ترس عزیزه زندگی عادی را تعطیل کنیم همان بهتر که بمیریم.»

آزاد قبل از رفتن به هتل به مزار الیف می رود و با گونول رو به رو می شود.

هیچ کدام از آنها خبر ندارند که عزیزه قبر الیف را نبش کرده و جنازه را از گورستان شاداغلو به گور خانوادگی اصلان بی منتقل کرده است.

آزاد دفتر خاطرات الیف را دست گونول می دهد و می گوید:« او پاک ترین و با وجدان ترین اصلان بی بود.

ولی من نتوانستم دفتر خاطراتش را بخوانم.» گونول جواب می دهد:« نتوانستی چون بخاطر مرحمتی که داری باعث مرگ الیف شدی.»

آزاد به تندی جواب می دهد:« آن کس که باعث مرگ الیف شد عزیزه بود.»

گونول می گوید:« تو مرد مهربانی هستی و آن روز هم از روی مهربانی ات نگفتی که میران به تو شلیک کرده است.»

بعد از رفتن آزاد گونول بر مزار الیف به تلخی گریه می کند.

اصلان که از دور مراقب خواهرش است در دیدار با سلطان از او می خواهد که بیشتر مراقب گونول باشد و اجازه ندهد که به تنهایی در هتل زندگی کند.

سلطان در جواب می گوید:« او عاشق میران است ولی میران به او علاقه ای ندارد و این قلب گونول را می شکند. بهتر است برای آرامش کمی از عزیزه و عمارت دور باشد.»

در همین حین عزیزه سراغ اصلان می آید و می گوید:« برایت بلیط هواپیما گرفته ام. باید از اینجا بروی.»

اما اصلان دوباره تکرار می کند که برگشته تا از خانواده اش حمایت کند و از این به بعد جایی نخواهد رفت.

عزیزه که می داند نمی تواند اصلان را قانع به رفتن کند نقشه ای می کشد. پاکتی را دست راننده اش محمود می دهد و می گوید:« این را به دست شاداغلوها برسان. می خواهم بین آنها و اصلان اختلاف به وجود بیاورم. اگر اصلان احساس خطر کند مجبور به رفتن خواهد شد.»

از آن طرف میران به خانه ی شکران می رود و طبق قراری که با ریان دارد منتظر می ماند.

در این میان به شکران می گوید که برای بدست آوردن اعتماد عزیزه مجبور است که از ریان طلاق بگیرد. ریان از راه میرسد و میران او را به گوشه ای برده و می گوید:« برای فریب عزیزه و بدست آوردن اعتماد او مجبوریم طلاق بگیریم.»

ریان به شدت مخالفت می کند و می گوید دیگر طاقت دوری ندارد. میران او را در آغوش می گیرد و می گوید:« چیزی جز مرگ نمی نواند ما را از هم جدا کند.»

از آن طرف هازار که از دست ریان به شدت شاکی است به عمارت می آید و به اتاق ریان می رود تا از او بپرسد که چرا به دروغ به همه گفته است که قصد طلاق از میران را دارد؟

و وقتی می بیند که اتاق ریان خالیست سراغ ملیکه می رود.

هازار بعد از اینکه می فهمد ریان برای دیدن میران به خانه ی شکران رفته است با عجله به روستا می رسد و به محض دیدن میران اسلحه اش را در آورده به سمت او می گیرد و مشتی حواله ی صورت میران می کند و داد می زند:« به تو هشدار داده بودم از دخترم فاصله بگیری.»

ریان گریه کنان می گوید که میران بی گناه است ولی هازار بی توجه به او به سمت میران شلیک می کند.

محفوظ همدست اصلان در گوشه ای ایستاده و درگیری هازار و میران را تماشا می کند و با غصه ی بسیار به خود می گوید:« دخترم ریان مرا ببخش. تمام تقصیرها به گردن من است. ولی به همه ی ناراحتی های تو پایان خواهم داد.» و اسلحه اش را از دور به سمت هازار می گیرد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 158 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 159 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *