خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 260

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 260 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید. 

سریال هرجایی قسمت 152

سریال هرجایی قسمت 260

وقتی یارن می فهمد که در اصل مادرش با دیدن اسلحه ی توی دست او پلیس ها را صدا زده، عصبانی تر می شود و اسلحه را این بار روی شقیقه ی خودش می گیرد تا به زندگی اش پایان بدهد. درست لحظه ای که قصد فشار ماشه را دارد، میران و فیرات از دو طرف به سمت او می روند و اسلحه را از دست او می گیرند. افراد پلیس هم یارن را دستگیر می کنند. یارن لحظه ی آخر فریاد می زند و ریان را نفرین می کند و می گوید: «تو زندگی منو نابود کردی! »
صبح ریان از میران می خواهد تا هیچ گونه شکایتی از یارن نداشته باشد. هاندان و جهان و نصوح برای دیدن یارن مقابل آگاهی می روند اما فقط جهان اجازه ی ورود دارد. او مقابل یارن می نشیند و یارن با دیدن پدرش خوشحال می شود و می گوید: «بابا اومدی دنبال من؟ پاشو بریم. از اینجا موندن خسته شدم. » جهان سرش را پایین می اندازد و می گوید: «یارن من نمیتونم واست کاری کنم. همه باید تاوان اشتباهاتشون رو بدن… » یارن بغض می کند و می گوید: «واستون انقدر راحته منو ول کردن آره؟ از شرم خلاص میشین. » جهان هم بغض می کند و می گوید: «تو کارای خیلی وحشتناکی کردی و به خاطر هموناست که اینجایی یارن. » او وقتی از اتاق ملاقات خارج می شود و در محوطه روی پله ها می نشیند، زیر گریه می زند و در حالی که میران کنارش می نشیند و دست روی شانه اش می گذارد، جهان می گوید: «من بابای خوبی نبودم میران. من نه واسه آزاد پدر خوبی بودم که گذاشت رفت و نه واسه یارن… نه بابای خوبی شدم و نه عموی خوبی. » میران با مهربانی می گوید: «پس از این به بعد باش… ما روزای سختی رو گذروندیم. بعد از رفتن بابام، تو بودی که کمکم کردی پسرمو از دست فسون نجات بدم و وقتی یارن به سمت ریان و من اسلحه گرفت خودتو سپر ما کردی… تو خیلی تغییر کردی عمو جون. » جهان با حرف های او خوشحال می شود. همان موقع یارن را برای انتقال به بازداشتگاه به محوطه می اورند و هاندان و نصوح و جهان با بغض و ناراحتی او را در آغوش می گیرند.
محفوظ زهرا را بالاخره به میدیات می آورد. زهرا از محفوظ به خاطر این که پدر خوبی برای ریان شد تشکر می کند. اما مدام خودش را به خاطر این که در این روزهای سخت کنار دخترش نبوده سرزنش می کند که محفوظ از او می خواهد آرام باشد.
ریان به میران می گوید که دوست داشت الان عزیزه هم کنارشان بود تا یک خانواده ی بزرگ و شادی باشند چون غم و ناراحتی نصوح را می بیند و غصه می خورد.
فیرات پیش مادرش می رود و می پرسد: «مامان عزیزه خانم رفته و تو عین خیالت نیست. این یکم عجیب نیست؟ حتما جاشو میدونی که انقدر بیخیالی. » اسما زیر بار نمی رود و همان موقع جهان جلو می رود تا با اسما صحبت کند و می گوید: «من خوب میدونم که جای عزیزه رو میدونی. عزیزه بدون این که کسیو بذاره که مراقب امانتی های هازار باشه، جایی نمیره. من نمیخوام بهش صدمه ای بزنم. فقط میخوام برگرده. » اسما هم جای عزیزه را به او می گوید.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 260 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 261 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *