خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 108

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 108 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 108

عزیز تک و تنها در همان جایی که آن پیرمرد عکس را از او دزدید مانده که به آلتان زنگ می زند و از او می خواهد خودش را برساند.
کرم هم در جنگل سرگردان و آشفته شده و حرف های بولنت که در مورد آدم های پوچ و کرم خورده گفته بود در سرش مدام تکرار می شود. کرم روی زمین می افتد و فریاد می زند: «خفه شو. »
فیرات در ماشین نهیر به او می گوید که ممکن است آنها هم در شرکت کورکمازر شریک باشند. نهیر شروع به خندیدن می کند و وقتی فیرات می گوید:«حتی فریده هم اینو میدونه. وقتی بهش گفتم انکار نکرد. اما از الان با عزیز شریک شدن انگار. به من که چیزی نمیگه. » نهیر به فکر فرو می رود و به فیرات می گوید که می تواند در این مورد کمکش کند.
آلتان و عزیز به خانه ی همان پیرمرد برمیگردند اما کسی در خانه نیست و خانه خالی از سکنه است. عزیز روی دیوار خانه قابی از پروانه می بیند و به یاد می آورد و که یالچین گفته بود کسی که قصد کشتن فریده را داشت، حرف هایی در مورد پروانه میزد. عزیز به فکر فرو می رود و می گوید:«از هر قدممون خبر دارن. » از طرفی بولنت با لبخند به قابی از همان پروانه چشم دوخته و پاکت عکس مینیاتوری را باز می کند و سعی دارد معنای نهفته در آن را بفهمد. او زیرلب می گوید: «دیگه شکی ندارم الان نوبت کرمه. »
وقتی فائق پایش را در خانه می گذارد به گذشته برمی گردد و خودش را در جوانی در حالی که همراه سهیلا مشغول برنامه چیدن در مورد خانه شان هستند می بیند و با بغض لبخند میزند. اما حصیبه از بودن در آن خانه و آن جو ناراحت و عصبی است و مدام غر میزند.
عزیز پیش نجمی می رود و به او در مورد این که عکس مینیاتور را از او دزدیده اند می گوید. اما بعد عکسی که با گوشی از عکس گرفته بود را به نجمی نشان می دهد. نجمی می گوید:« تو و فریده وظایف خودتونو انجام دادین، الان نوبت کرمه. » عزیز می گوید: «راضی کردن کرم یکم سخته و طول میکشه. »
حصیبه به فائق می گوید که نمی خواهد با وسایل سهیلا زندگی کند و بهتر است انها را بیرون بیندازند اما فریده با عصبانیت سر او فریاد می زند و می گوید:«اون وسایل مامان منه. کسی حق نداره بهش دست بزنه. اتاق مامانم خودم برمیدارم. » حصیبه می گوید: «زرنگی؟ میخوای اتاق بزرگه خونه رو مال خودت کنی؟ » فائق که از جر و بحث های آنها کلافه شده به فریده می گوید که می تواند اتاق را بردارد و حصیبه بیشتر از پیش حرص می خورد.
وقتی عزیز می بیند که هنوز مغازه ی صالح بسته است از تکین در موردش می پرسد. تکین می گوید: «هیشکی نمیدونه. از عمو عبدالله که میپرسیم فقط یه جمله میگه عزلت در رغبت است. » عزیز به فکر فرو می رود. نجمی از تکین می خواهد دیگر در این مورد فعلا به کسی چیزی نگوید.
عزیز به در خانه ی فریده می رود و او را از پنجره می بیند که لباس عروسی مادرش را در دست گرفته و با عشق به ان خیره شده. عزیز به فریده زنگ میزند تا پایین برود تا کمی هم که شده او را ببیند.

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 108 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 109 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *