خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 152

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 152 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 152

امینه و زهرا بالاخره فریده را راضی می کنند به خانه برگردد. فریده از نگاه کردن به خانه هم حتی می ترسد و با این حال وارد آنجا می شود. حصیبه به محض شنیدن صدای او با عصبانیت و نفرت سراغش می رود و فریاد می زند: «به چه حقی اومدی اینجا ها؟ فیراتم به خاطر تو مرد! » فریده فریاد می زند: «فیرات از دست رفته و تو هنوز این حرفارو میزنی؟! » زهرا فریده را عقب می کشد و حصیبه می گوید: «همه چیز به خاطر همین زن شد! اون زیر گوش تو چرت و پرت خوند و این بلارو سرمون آورد. » فریده از او می خواهد که به خاطر فیرات هم که شده آبروریزی نکند. و ادامه می گوید: «اومدم اینجا که جان رو هم مثل فیرات بدبخت نکنی. » حصیبه گریه می کند و فریاد می زند: «میشنوین؟ میخوان جان رو هم ازم بگیرن. » امینه عصبانی شده و می گوید: «کی میاد پشت سر تو گریه کنه؟ این دختر به خاطر خانواده ش قید خودشو زد. ولی ببین اگه بلایی سر فریده بیاد من تورو نابود میکنم. » فریده از امینه و زهرا می خواهد بروند بیرون تا بیشتر از این به حرف های حصیبه گوش ندهند و هر سه از خانه خارج می شوند.
عزیز به طبقه پایین می رود و روبروی صالح و پشت تخته بازی می نشیند. او با تردید مهره را در دست می گیرد و به آن چشم می دوزدو هنوز نمیداند امادگی اش را دارد یا نه. بالاخره عزمش را جزم می کند و وقتی صالح تاس را می اندازد عزیز آن را روی خانه ی مرشد کامل می گذارد. صالح لبخند می زند و می گوید: «هرموقع به این خونه میرسم یکیو بهم یاداوری میکنه. با گرسنگی پشت تخته مینشستم. اشتیاقی که به ماجراهای این دنیا داشتم رو نشون میداد. مرشد شخصیت انسان رو ارتقا میده… » و بعد می گوید: «نباید دنبال مرشد بگردیم، مرشد خودش تورو پیدا میکنه. » صالح بلند می شود و می رود. عبدالله به عزیز نزدیک می شود و دم گوش او می گوید: «روی زمین دنبال مرشد کامل بگرد. »
کرم و جانان دوباره آلیس را هیپنوتیزم کرده اند تا به حقیقت برسند. کرم که طاقتش تمام شده از مادرش می خواهد تا زودتر در مورد پدرش صحبت کند. آلیس دوباره می گوید: «سوزوندش. تو کارخونه. کارخونه رو آتیش زد. » آنیتا ناگهان می گوید: «حتما کارخونه ی مهمت شفیق رو میگه. » جانان می گوید: «باید برای این که بتونه حرف بزنه عین اون صحنه ای که تجربه کرده رو برای تداعی کنیم. باید ببریمش همون کارخونه. »
فریده به همراه زهرا و امینه به قهوه خانه ی نجمی می روند که فائق هم آنجا نشسته. فائق دخترش را در آغوش می گیرد. ناگهان چشم عزیز از مغازه ی صالح به فریده می افتد و فریده هم به او چشم می دوزد. فائق متوجه می شود و با عصبانیت فریاد می زند: «خجالت نمیکشی؟ فیرات به خاطر اون پسر و خانواده اش مرد! به چه حقی نگاهش میکنی؟ » و با اینکه نجمی و زهرا از او می خواهند آرام باشد اما فائق با عصبانیت قهوه خانه را ترک می کند و فریده گریه اش می گیرد.
زهرا کنار نجمی می نشیند و با غصه می گوید: «این محله خاطرات تلخ خیلی زیاده داشته… فقط یه فرصت داریم. فریده و عزیز آخرین فرصت ما هستن تا این بدی هارو پشت سر بذاریم. » نجمی می گوید: «نمیدونم الان چطور میشه اونارو بهم رسوند وقتی فائق انقدر عصبانیه. فقط میدونم تنها راه چاره ش صالحه. » زهرا هم مستقیم به مغازه صالح می رود و در این مورد با او صحبت می کند. صالح می گوید: «من هرکاری از دستم بربیاد میکنم. ولی به وقتش. هم واسه خوشحالی اونا و هم آرامش خانواده ها فکر میکنم باید تو ازدواجشون پیش قدم شیم… » عزیز این حرف ها را می شنود و به فکر فرو می رود.
کرم و جانان و آلیس پا به کارخانه ی سوخته می گذارند. آلیس با یادآوری خاطرات انجا گریه می کند. جانان از کرم می خواهد تا مثل قدیم آنجا اتش راه بیندازند تا آلیس با خاطراتش روبرو بشود.
سلطان پا به شرکت می گذارد و با عصبانیت به اتاق بولنت می رود و با نفرت می گوید: «تو چجور ادمی هستی؟ چطور جرئت کردی پشت میز بابام بشینی؟ زود باش از اینجا برو وگرنه حراست رو صدا میکنم! » بولنت لبخند می زند و از جایش تکون نمی خورد. حراست سر می رسد و با نگهبان بولنت درگیر می شود که آلتان فورا خودش را میرساند و بولنت چاره ای نمی بیند که فعلا آنجا را ترک کند اما می گوید که به این راحتی ها دست بردار نیست!

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 152 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 153 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *