خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 155

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 155 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 155

عزیز در خواب می بیند که فریده وارد مغازه ی بابا صالح شده و مهره را که باد به زمین انداخته روی خانه ی عشق حقیقی می گذارد و با تردید به سمت عزیز که خواب است می رود اما بعد با ناراحتی از او رو برمیگرداند و می رود. عزیز از خواب بیدار می شود و فکر می کند که واقعیت داشته و با عجله به طبقه پایین مغازه می رود و به صالح می گوید: «بابا صالح فریده اومده بود؟ » صالح لبخند می زند و می گوید: «مثل این که فریده رو تو خواب دیدی. » و از او می پرسد که ببیند در خواب چه دیده. عزیز همه را توضیح می دهد و صالح می گوید: «مگه میشه شیفته ی عشق مجازی بشی و از عشق حقیقی دست بکشی؟ » عزیز به فکر فرو می رود. او تصمیم می گیرد از مغازه بالاخره خارج بشود. آلتان بیرون از انجا منتظرش است. انها سوار یادگار می شوند و عزیز فورا حال فریده را می پرسد. التان می گوید: «خودشو تو اتلیه حبس کرده. نمیتونه حصیبه رو تحمل کنه و باباش هم فشار زیادی بهش میاره. » عزیز خودش را لعنت می کند و می گوید که همه چیز تقصیر او است. بعد هم با آلتان همراه می شود تا به کارخانه ی پدربزرگش بروند. التان با دیدن کارخانه ی سوخته می گوید که حس خوبی به آنجا ندارد. عزیز می گوید باید چیز مهمی را از انجا پیدا کند.
فریده با جدیت به امینه می گوید که قصد دارد آن محله و حتی شهر را ترک کند. امینه با ناراحتی می پرسد: «پس عزیز چی میشه؟ » فریده می گوید: «راه منو عزیز دیگه جداست. نمیشه که بعد اون همه اتفاق با هم باشیم. » امینه که نگران دوستش است به آلتان زنگ می زند و این خبر را به او می دهد.
کرم در شرکت است که صالح به دیدنش می رود. کرم از دیدن او جا می خورد. کرم با شرمندگی می گوید: «من خیلی اشتباها کردم بابا صالح. » صالح می گوید: «تو بزرگترین سهام دار این شرکت و مدیر عامل شرکت هستی مگه نه؟ خوشحالی؟ هرچی چیزایی که صاحبشونیم بیشتر و بزرگتر میشن، گودال و جای خالیه درونمون هم بزرگتر میشه. » و بعد می گوید: «تو بچه خوبی هستی. اما افراد ظالم جلوی چشمت پرده زدن و مانع این شدن که زیباییه درونتو ببینی. اینم یه فرصت برای کنار زدن و برداشتن اون پرده. » و بسته را به کرم می دهد و می رود. کرم بسته را باز می کند و با جعبه ی سیاه رنگی روبرو می شود و داخل آن با برگه ای که جرم های بولنت همراه با مدرک داخلش نوشته را می بیند.
عزیز داخل کارخانه متوجه می شود روی دیوار نقشه ی شطرنج عرفا کشیده شده اما خانه هایش خالی است. همان موقع امینه خبر رفتن فریده را به آلتان می دهد و التان هم آن را عزیز می گوید. عزیز نگران می شود و از امینه می خواهد حرف هایی که میزند را به فریده برساند.
امینه پیش فریده می رود و سعی می کند منصرفش کند که فریده جوش می اورد. امینه در آخر می گوید: «عزیز بهم گفت بهت بگم اگه فریده میخواد بره باهاش هرجا بخواد میرم. اما اگه فریده بخواد با من بیاد گفت زیر ساعت منتظر اون میمونم. »
نجمی تصمیمش را گرفته تا با اسلحه سراغ بولنت برود و انتقام خانواده اش را بگیرد. تکین مانعش می شود و هرچقدر نجمی از او می خواهد کنار برود، تکین ذره ای از جایش تکان نمی خورد و می گوید: «داداش باید صبر کنی. »
فریده به خانه می رود تا وسایلش را جمع کند که برود. حصیبه با عصبانیت به او حمله می کند و می گوید: «تو چجور آدمی هستی ها؟ از این فرصت هم استفاده میکنی تا با عزیز فرار کنی آره؟ » و در این مورد به فائق هم می گوید. فریده خودش را در اتاقش حبس می کند و در را به روی فائق هم باز نمی کند.

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 155 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 156 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *