خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 156

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 156 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 156

بولنت به در خانه ی فائق می رود و فائق با دیدن او قصد دارد در را به رویش بندد. اما بولنت عصایش را میان در می گذارد و می گوید: «اگه حرفی که میخوام بهت بگم راجع به فیرات باشه بازم رام نمیدی تو؟! » فائق کنار می کشد و بولنت وارد می شود. بولنت می گوید: «ما هم محله ای قدیمی هستیم. من بد تورو نمیخوام. میخوام فقط واقعیت هارو ببینی. » و ویدیویی که ضربه خوردن و کشته شدن فیرات داخل ان است را به فائق نشان می دهد. حصیبه هم با بغض و خشم ویدیو را تماشا می کند و بولنت می گوید: «دستور قتل فیرات رو عزیز داده. مگه اعترافات قاتلش رو نشنیدین؟ عزیز برای انتقام قتل باباش، آدم اجیر کرد تا فیرات رو بکشن! » فائق و حصیبه با شنیدن این حرف از درون می شکنند و بولنت با گفتن این که فائق بهتر است حواسش به دخترش باشد خانه را ترک می کند.
فائق با عصبانیت به اتاق فریده می رود و می گوید: «تو میخوای با اون مرتیکه بری؟ فریده کاری نکن حقمو حلالت نکنم! اون ادمی که انقدر بهش اعتماد داری قاتل بردارته! میتونی از یالچین هم بپرسی. اون دستور قتل فیرات رو داد. » فریده با دیدن ویدیو بغض می کند و می گوید که امکان ندارد عزیز این کار را کرده باشد.
عزیز زیر ساعت کنار ساحل می نشیند و منتظر فریده می ماند. عبدالله کنارش می رود و حلقه ای که عزیز قبلا گم کرده بود را مقابلش می گیرد و می گوید: «یه پری به انسان تبدیل شده، فکر کرده داره خواب میبینه. » اما بعد حلقه را داخل دریا می اندازد و وقتی عزیز با تعجب می پرسد که چرا این کار را کرده، عبدالله با دلسوزی به او خیره می شود و می رود.
حصیبه که از داغ فیرات دیوانه شده، چمدان فریده را می گیرد و بیرون پرت می کند. بعد هم فریده را بیرون از خانه هل می دهد. فائق جلو می رود تا مانع حصیبه بشود. حصیبه با صدای بلند زیر خنده می زند. فریده با بغض به پدرش می گوید: «نگران نباش دیگه تو این خونه فریده ای وجود نداره. » می رود.
عزیز با عجله از ساحل دور می شود و به سمت اتلیه فریده می رود و وقتی می بیند خبری از او نیست به در خانه شان می رود و فریده را با صدای بلند صدا می زند. فائق از خانه بیرون می آید و با عصبانیت می گوید: «تو چجور ادم پررویی هستی؟ پسرمونو ازمون گرفتی و حالا میخوای دخترم رو هم ببری؟ » عزیز از حرف های او سردر نمی آورد که حصیبه به عزیز حمله می کند و زجه میزند و می گوید: «تو قاتلی! قاتل پسرمی. »
کرم با مهربانی به انیتا و آلیس و گولتن خیره می شود و از انها به خاطر بدی هایی که کرده معذرت خواهی می کند. انیتا با سرخوشی می گوید: «تو قهرمان مایی کرم! » کرم همه شان را در آغوش می گیرد. آلیس تا دم در او را بدرقه می کند و می گوید: «هرکاری کنی و هرجایی بری یادت نره پیش من برگردی باشه؟ »
گولتن که نگران کرم شده به سلطان زنگ می زند و از او می خواهد حواسش به کرم باشد چون نگرانش است اما سلطان به سردی می گوید: «به من مربوط نیست اون چیکار میکنه. »

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 156 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 157 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *