خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 65

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 65 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 65

عزیز به زحمت به وسیله ی جعبه ای که همانجا بود، قفل میله هایی که دور تا دور فریده کشیده شده است را می شکند.

او به کرم هم زنگ می زند و از او می خواهد تا در جنگل های اطراف آدرسی که می فرستد، دنبال فیرات و سلطان بگردد.

همان موقع فریده چشم باز می کند و با دیدن موقعیتش می ترسد و گریه می کند.

عزیز از او می خواهد آرام باشد و بعد لب چاه می ایستد و از فریده می خواهد تا خودش را تاب بدهد. فریده هم همین کار را می کند و درست وقتی که طناب پاره می شود، فریده هم در آغوش عزیز می افتد.

آلتان به همراه امینه به سمت مغازه صالح می روند که می بینند مغازه بسته است.

امینه تعجب می کند چون سابقه نداشته که مغازه صالح بابا بسته باشد.

آنها برچسبی روی در مغازه می بینند که عبدالله آن را آنجا چسبانده و به همان ادرس و پیش نجاری می روند تا جعبه ی قفل شده را برایشان باز کند.

صالح به همراه بقیه دور شطرنج عرفا جمع شده اند. صالح تاس را می اندازد و مهره را روی خانه ی دریا می نشاند و می گوید: «استاد میگه دریا کنایه از حیرت و تعجبه. برای این که بنده به عشقش برسه توی دریای تعجب میفته ولی بالا اومدن دریا و مواج شدنش غیر قابل تحمل میشه… آدم نمیتونه تو دریا زندگی کنه برای همین خودشو به خشکی میرسونه. عرض دریا مرگ آدمیه. یعنی ترسه. بیشتر از مرگ خود عاشق، ترس از دست دادن معشوقشه و برای این که اونو تو امواج دریا رها نکنه میجنگه. »

کرم بعد از کمی جنگل را زیر رو کردن، فیرات و سلطان را بیحال و زخمی پیدا می کند و هردوی آنها را در آغوش می گیرد.

صبح عزیز پیش آلتان می رود و می فهمد که هیچ جوره نتوانسته جعبه را باز کند. عزیز می گوید:« هرچی هست تو این جعبه ست. بولنت در به در دنبال یه جعبه و ساعته. »

کرم پیش گلتن می رود تا در مورد مادرش بپرسد. گلتن می گوید که آلیس صمیمی ترین دوست او بوده.

کرم بغض می کند و می گوید که هرطور شده دوباره مادرش را پیدا می کند و پیش گلتن می آورد.

بعد کرم پیش سلطان می رود و به او قول می دهد تا هرطور شده بولنت را بکشد.

سلطان از او خواهش می کند این کار را نکند اما کرم تصمیم خودش را گرفته.

بولنت به مشاورش می گوید که قصد دارد تمام دارایی اش را به اسم نوه اش کرم بزند.

بعد هم در رابطه با تحسین می گوید که او مهره ی کوچکی است اما اگر حدش را نفهمید او را له کنند.

عزیز با به یاد آوردن حرف های صالح بابا و به کمک ساعت پدربزرگش سعی می کند جعبه را باز کند اما وقتی نمی تواند، به دفتر خاطرات مادربزرگش متوسل می شود و سعی می کند چیزی از توی ان پیدا بکند.

کاغذی که نادیده از بین وسایل شفیق پیدا کرده بود بین صفحات دفتر خاطرات است. عزیز آن را پیدا می کند و با شماره ای که روی آن است، قفل جعبه را باز می کند. داخل جعبه فقط تکه ای کاغذ است که روی آن آدرسی نوشته شده…

پریهان به شرکت می رود و همانجا با فریده برخورد می کند و با خشم به او چشم می دوزد.

او به نهیر می گوید که این دختر را در حد پسرش نمی داند و حسابی غر می زند و آخر سر هم می گوید که نقشه ای در سر دارد تا شر این دختر را از این شرکت کم کند.

او از نهیر می خواهد تا اطلاعات شرکتی که نهیر با آن برای دفیله قرارداد بسته بود را برایش بفرستد.

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 65 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 66 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *