خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 77

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 77 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 77

عزیز بالای سر مزار مادرش میرود و میگوید : فامیلیم با تو زیر خاک دفن میشه مادر ، همان موقع دستی روی شانه اش قرار میگیرد. گلتن به همراه آلتان با بغض سعی میکنند به او تسلی بدهند .

فریده حال خوبی ندارد امینه سعی میکند او را آرام کند و میگوید : خودت گفتی هیچی درمورد رابطتون به یاد نداره باید بهش زمان بدی .

فریده بغض میشکند و میگوید : عزیز من اینکارو نمیکنه امینه . امینه میگوید : عزیز تو یه دریای تاریکه بخاطر همین باید به روشن بودنت ادامه بدی .

عزیز متوجه نبودن سلطان در مراسم نامزدیش میشود و بدون حرفی در مقابل خبرنگاران نهیر را تنها میگذارد و به سراغ سلطان میرود .

سلطان میپرسد : چرا اینکارو باخودت میکنی داداش ؟ این چه عجله ایه ؟ عزیز میگوید : وقتی من نبودم حسابی همه چی بهم ریخته ، مامانم بابامو ترک کرده سهام شرکت هم افت کرده ، این نهیر بوده که سرپامون نگهداشته با این مهمونی داریم نشون میدیم که هنوز نمردیم و سرپاییم .

اخر شب کرم پیش سلطان می نشیند و میگوید : میدونم از دستم عصبانی هستی ولی نباش .

سلطان میگوید : عصبانی نیستم اگر چیزی که دارم تجربه میکنم خشم بود خیلی راحتتر پشت سر میگذاشتمش ، این نا امیدیه همه چی برای تو اسباب بازیه همه چی برات یه دلیل برای شوخی کردنه مگه نه ؟

تو با احساسات اطرافیانت داری بازی میکنی ، داداش کرم من خیلی دوست دارم اما درکت نمیکنم .

عزیز از آلتان حال فریده را میپرسید آلتان با دلخوری میگوید : عجب آدمی هستی هم داری دختر رو عذاب میدیو و هم حالشو میپرسی .

عزیز میگوید : مجبورم اینکارو بکنم . او مقابل یالچین آلتان و گلتن مینشیند و از آنها میخواهد تمام اتفاقاتی که افتاده را برایش تعریف کنند ، آلتان مخالف اوست

و میگوید : وقتی فریده ببینه اینهمه مدت بهش دروغ گفتی اعتمادی که بهت داشت از بین نمیره ؟

عزیز میگوید : متاسفانه نقشهای اصلی این داستان فریده و سلطان هستند آدمها باید به اونا نگاه کنند و فکر کنند که من واقعا حافظمو از دست دادم من باید تلافی این اتفاقاتو سر بابام و کرم و نهیر در بیارم .

فیرات در تنهایی خودش کنار ساحل نشسته که یامور و یالچین کنارش مینشیند .

یامور هم محله ای قدیمی آنهاست و حالا به عنوان افسر پلیس در اداره ی آگاهی آنجا در کنار یالچین مشغول به کار است .

آنها کمی با هم صحیت میکنند که تحسین به فیرات زنگ میزند یالچین و یامور با تردید به او چشم میدوزند .

بعد ازصبحانه فائق پنهانی کلیدی را که پیدا کرده به فریده میدهد فریده هم آنرا از حسیبه پنهان میکند .

آلتان دنبال امینه آمده که امینه با دیدن او جا میخورد ، آلتان با عصبانیت از او میخواهد که سوار ماشینش بشود تا حرف بزنند امینه امتناع میکند و آلتان بازویش را میچسبد و به سمت ماشین هدایتش میکند امینه به ناچار قبول میکند .

وقتی عزیز به همراه گلتن به خانه بر میگردد سلطان خیلی سرد به آنها خوش امد میگوید و روبه گلتن میگوید : این مدت لباس چرکامون حسابی جمع شده .

کرم باوکیلی قرار ملاقات دارد و به او میگوید : انگار پدرتون سعی کرده همه چیو پاک کنه . تواین مدارک اطلاعات تمام مغازه های کادیرگاه هست ولی یه ساختمون هست که به اسم سه نفره چون دونفرشون فوت کردند الان به نزدیکانشون ارث رسیده کسیکه زنده است بولند و دونفر بعدی شاکر چائلار و محمد شفیق کورکماز هستند .

کرم میپرسید : وارث شاکر کیه ؟ وکیل میگوید : فائق چائلار ! کرم جا میخورد و به فکر فرو میرود .

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 77 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 78 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *