خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 79

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 79 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 79

داملا یکی از کارکنان جدید شرکت، سعی می کند از سرپیل چیزهایی در مورد عزیز بداند. اما سرپیل که قصد او را فهمیده از او می خواهد فقط کارش را درست انجام بدهد.

بعد از این که سرپیل اتاقش را ترک می کند، داملا فورا از پرونده ای که روی میز سرپیل است عکس می گیرد.

سلطان با ناراحتی سر مزار مادرش است و گریه کرده و از او می خواهد که برگردد. کمی بعد هم عزیز کنار سلطان می رود و در آغوشش می گیرد تا آرامش کند.

حصیبه یامور را در محله می بیند و با نیش زبانش از او هم در مورد پدرش که کشته شده می پرسد و می گوید: «پلیس شدی که قاتل بابات رو پیدا کنی نه؟ » یامور کمی حالش گرفته می شود و بعد هم به سمت خانه ی حصیبه می رود تا فائق را هم ببیند.

تحسین با دیدن گولتن به او خوش آمد می گوید. گولتن با عصبانیت و نفرت سمت او برمی گردد و می گوید: «تو چجور آدمی هستی؟ تو چجور پدری هستی؟ تنهای تنها موندی تو این عمارت! از بچه هات خبر نداری. دوستات کجان؟ تو تک تکشونو به خاطر پول از دست دادی تحسین. تنها قدرت مونده تو دستات عزیزه که اونم دست شغال ها سپردی! عزیز، سلطان، کرم همشون از دستت سر میخورن و میرن تحسین! »

یکی از دوستان نهیر که در شرکت هم کار می کند، گلدان فریده را که عزیز به او داده بود و فریده مدت ها از او مراقبت کرده بود را برمیدارد و دور می اندازد.

وقتی فریده به اتاقش برمی گردد و می بیند که خبری از گلدان نیست، با بغض و گریه و داد و هوار دنبال گلدان می گردد.

همه و به خصوص نهیر با عصبانیت از او می خواهند آرام باشد اما فریده آرام و قرار ندارد و همه جا را دنبال گلدانش می گردد.

عزیز که صدای ناراحت او را می شنود به سمتش می رود و می پرسد: «اسمت فریده بود درسته؟ » فریده با چشمان اشکبار می گوید: «درسته. » و بعد در دل می گوید: «عزیز چطور منو به یاد نمیاری؟ »

عزیز می پرسد: «داستان این گل چیه که انقدر سر و صدا به پا کردین؟ » و در دل می گوید: «فریده م، انقدر ناراحت نشو. من بازم برای تو میخرم. »

فریده در حالی که اشک می ریزد می گوید: «یه هدیه با ارزش برای من بود. »

و در دل می گوید: «عزیز تو اونو بهم هدیه دادی. همه چیو از دست میدم ولی نمیتونم اونو از دست بدم… » همان موقع پسر جوان، در حالی که گلدان را پیدا کرده آن را به فریده می دهد.

فریده با خوشحالی گلدان را در دست می گیرد و به اتاقش برمی گردد.

کرم به ملاقات فائق می رود. تکین مانع او می شود اما آنیتا با دیدن نوه اش با خوشحالی او را داخل راه می دهد.

کرم با پررویی کنار فائق می نشیند و فائق فقط با غضب نگاهش می کند.

کمی بعد یامور هم به انجا می آید و وقتی می فهمد کرم پسر آلیس است کمی متعجب می شود.

نهیر از عزیز می خواهد شب را با هم به رستوران بروند. فریده این را می شنود و ناراحت می شود.

وقتی نهیر از او در مورد مشکلی که باید حل میشد می پرسد.

فریده می گوید: «قبل از رفتنم به ایتالیا، طرحی رو که برای آقا میتات اماده کردم رو بهشون تحویل میدم و بعد میرم. » نهیر خوشحال می شود و عزیز به فکر فرو می رود.

کمی بعد همان پسر جوان به فریده می گوید که او هم شب را اضافه کاری می ماند و عزیز با شنیدن این حرف از نهیر می خواهد روز دیگری به رستوران بروند.

وقتی کرم و یامور از خانه ی فائق خارج می شوند، کرم به نرمی با او صحبت می کند و دوست دارد در مورد قضیه مادرش و پدربزرگش با او صحبت کند. یامور قبول می کند که شنونده ی حرف هایش باشد.

تحسین به حصیبه زنگ می زند و از او می خواهد فورا آلبوم و برگه هایی که خواسته بود را برایش بیاورد. حصیبه ناچار می شود همان وقت روز از خانه دوباره بیرون بزند.

همه در مغازه ی صالح برای شطرنج عرفا جمع شده اند که فیرات هم به جمعشان می آید.

این بار صالح مهره را می اندازد که روی کلمه ی صحرا می ایستد. صالح می گوید: «صحرا میگه بنده از هرکسی که از هم جنس خودشه دوری کنه… یعنی گوشه گیر شدن و تنهایی رو آگاهانه انتخاب کردن. ولی آدم عاشق کسیه که نمیدونه تنهایی یعنی چی… وقتی کسی پیشش میره احساس تنهایی میکنه… هرچقدر از غیبت آدما دوری کنی اون همه به دلت و کسی که تو دلته نزدیک میشی… »

فیرات تحمل آنجا ماندن و شنیدن حرف های صالح را نمی کند و بدون حرفی و با حال بد مغازه را ترک می کند…

کارمند جوان فریده را به محله می رساند و عزیز هم تعقیبشان می کند. فریده به محله که می رسد حصیبه را می بیند که به سمتی می رود و تعقیبش می

کند و با دیدن حصیبه و فائق جا خورده و حالش بد می شود که عزیز از پشت او را در آغوش می گیرد…

کرم به کسی زنگ می زند و حال مادرش را از او می پرسد….

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 79 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 80 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *