خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 108

در این مطلب خلاصه قسمت 108 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

سریال گودال قسمت 108

کمال که روی کمک یاماچ حساب باز کرده، فریده را که همراه دو نفر دیگر از بره های ناقلا است را دنبال می کند و سپس به یاماچ خبر می دهد که خودش را برساند. یاماچ می آید و پنهانی اسلحه را از دست فریده می گیرد تا خودش کار آن شخص را تمام کند.

یاماچ به خانه او قدم می گذارد و متوجه می شود که شخص ناشناس از قبل خانه را ترک کرده است.

وقتی یاماچ می خواهد از خانه خارج شود متوجه علامت محله گودال روی تسبیحی و عکس های خودش، سلیم و قهرمان در کنار بردار بزرگترشان جومالی می شود. از طرفی کمال که در گوشه ای منتظر یاماچ است، جومالی را می بیند که دو نفر از بره های سیاه را با شلیک گلوله می کشد و انجا را ترک می کند.

کمی قبل تر جومالی در سردخانه زنده شده و به خودش می آید.

کسی از بره های سیاه برای این که مطئن شود جومالی مرده است برای بازرسی او در لباس مسئول سردخانه می آید.

جومالی از علامت روی انگشت دست چپش متوجه او می شود و بعد از این که او را کشت و لباسش را پوشید، سردخانه را ترک می کند.

کمال با تعجب به یاماچ می گوید که جومالی را دیده است و به خودش لعنت می فرستد که ندانسته قصد کشتن جومالی را داشته است.

یاماچ که از قبل متوجه شده بود به او می گوید که آرام باشد و به کمال می سپارد تا فریده را جای امنی ببرد و خودش به سراغ چتو می رود تا قهرمان را از او پس بگیرد.

چتو به افرادش دستور می دهد یاماچ را در حد مرگ کتک بزنند.

بعد هم او را بیهوش و زخمی روی فلس های زمین فوتبال می بندد و رها می کند.

از طرفی وارتلو بعد از آماده کردن مواد، شبانه انها را برای بلغاری ها می برد.

اما از آنجایی که به چتو و افرادش اعتمادی ندارد، شخصی را جای خودش پشت فرمان ماشین می گذارد و خودش پیاده می شود.

وقتی ماشین به محله می رسد، بره های سیاه طبق دستور چتو ماشین را به رگبار می بندد.

وارتلو از دور این صحنه را می بیند و با ناامیدی به سعادت و بچه ی تو شکمش فکر می کند که شاید اصلا زنده نباشند…

بعد هم به سنا زنگ می زند و می گوید که حق با او بوده و ادامه می دهد: «سنا ما در حق تو خیلی بدی کردیم.. از کارهایی که داداشت در حقت کرده خبر داشتیم. اون داروهایی که بهت داد… همشو اون برنامه ریخته بود. منو سلیم هم خبر داشتیم ولی سکوت کردیم… حلالم کن. »

سنا با شنیدن این حرف ها شوکه می شود و زیر گریه می زند.

مکه وقتی یاماچ را بسته روی فلس ها می بیند با بی تفاوتی از کنارش رد می شود.

ماحسون و چتو هم از دور این صحنه را می بینند و از موفقیتشان خوشحال می شوند.

کمی بعد از این که آنها رفتند شخصی به سراغ یاماچ می آید و از روی فلس ها پایینش می آورد و او را پشت در خانه ای که جومالی در آن پنهان شده است می گذارد.

جومالی در را باز می کند و یاماچ را تنها و بیهوش روی زمین می بیند و با گریه او را در آغوش گرفته و به داخل خانه می برد…

شخص ناشناسی که یاماچ را نجات داد سلیم بود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 108 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 109 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *