خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 325

در این مطلب خلاصه قسمت 325 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 325

مدد اگدای را به زندان زیرزمینی گودال می برد و زندانی اش می کند. اگدای از رفتار او دلخور می شود و می گوید:« اما یاماچ با من اینطوری توافق نکرده بود. قرار نبود که من زندانی بشم.» مدد هم در جواب می گوید که دقیقا دستور یاماچ را اجرا کرده است.
چند روز پیش یاماچ در اتاق اگدای با او درباره ی نقشه ی چاعتای صحبت کرده بود و اگدای گفته بود:« چاعتای جرات نمی کنه منو بکشه. چون ممکنه چنگیز بفهمه. اون چنین ریسکی نمی کنه.» یاماچ هم در جواب گفته بود که شاید چاعتای خودش مستقیم وارد عمل نشود اما ممکن است کار کشتن اگدای را به روسها بسپارد. آنها با هم توافق کردند که یاماچ از جان اگدای محافظت کند و با این حرکت کاری کند که چنگیز بعد از پیدا کردن طلاهایش مجازات خیلی سنگینی برای یاماچ در نظر نگیرد و با خانواده اش کاری نداشته باشد.
در روزی که قرار است به دستور چاعتای اگدای کشته شود، یاماچ و آکین جلوی شرکت اردنتها اگدای را سوار ماشین می کنند جوری که کسی متوجه نشود آنها بادیگاردهای همیشگی نیستند. یاماچ که می داند چاعتای همیشه از پهبادهایش برای تماشای عملیات استفاده می کند، درست زیر پل برای لحظاتی ماشین را نگه می دارد و اگدای را پیاده می کند و او را سوار ماشین مدد می کند. بعد از رفتن اگدای یاماچ متوجه می شود که توسط متین و دیگر جوانهای گودال در تعقیب اند تا او بخواهد به خودش بیاید و ماجرا را تحلیل کند توسط ماشینهای متعلق به گودال محاصره می شود. جومالی به طرف ماشین آنها می رود و در ماشین را باز می کند و با تعجب به یاماچ و آکین خیره می شود. او چند گلوله به کف و صندلی های ماشین شلیک می کند. یاماچ و آکین پنهانی از ماشین پیاده می شوند و خود را داخل کامیون مخفی می کنند. جومالی هم برای اینکه رد و نشانی باقی نگذارد در لحظات آخرعملیات ماشین اگدای را منفجر می کند. چاعتای با دیدن این صحنه لبخندی می زند و از فکر اینکه اگدای را از سر راه برداشته خوشحال است اما از جنک هم می خواهد که صحنه را بررسی کند و مطمئن شود که کار به درستی انجام شده است.
در انبار جومالی سر یاماچ داد می زند که چرا کار او را خراب کرده بعد هم به سر خودش می کوبد و با بغض می گوید:« محله داره از دستم می ره و من نمی تونم کاری کنم.» یاماچ از او می خواهد که همه چیز را تعریف کند و علت همکاری اش با چاعتای را بگوید. یاماچ بعد از اینکه ماجرای سندهای گودال را می فهمد به جومالی می گوید که با کمک هم سندها را پس خواهند گرفت. جومالی که هنوز هم از یاماچ دلخور است و مطمئن نیست که همکاری با او درست باشد می پرسد:« چرا به بابام شلیک کردی و چرا خودتو نکشتی؟» یاماچ می گوید:« بابام همیشه می گفت باید محافظت کنی و در راه محافظت کردن از خانواده بمیری. اما تو همیشه راه فرار رو انتخاب می کنی و ترجیح می دی بمیری چون این کار راحت تره. من مطمنم که اون روز اگه تو جای من بودی به حرف بابا گوش نمی کردی و به سر خودت شلیک می کردی چون مردن راحته. دیگه بعد مرگ قرار نیست به کسی حساب پس بدی. کار سخت اینه که وقتی زنده ای محافظت کنی. من به حرف بابام گوش کردم و دارم از خانوادم محافظت می کنم. یوجل اون روز یه لقمه ی اتیش پیش روی من و بابام گذاشت و گفت یه نفر باید او رو قورت بده. اون لقمه رو من خوردم. من تا عمر دارم این آتیش رو توی گلوم حمل می کنم.» جومالی که از بغض یاماچ گریه اش گرفته او را در آغوش می گیرد و می بخشد.
جنک به چاعتای خبرمی دهد که عملیات به درستی انجام شده و در صحنه ی حادثه جنازه را هنگامی که پلیسها با خود می برده اند دیده است. چاعتای با تماسی خبر مرگ اگدای را به مادرش اولگا و سرن می دهد. اولگا خیلی خوشحال و هیجان زده می شود و با شنیدن صدای گریه و فریادهای ثریا دلش خنک می شود. چاعتای از او می خواهد که خوشحالی اش را بروز ندهد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 325 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 326 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *