خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 329

در این مطلب خلاصه قسمت 329 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 329

جومالی سراغ سلطان می رود و دست او را می بوسد و حلالیت می خواهد. سلطان به رفتار جومالی مشکوک می شود اما جومالی برای اینکه دل سلطان را خالی نکند می گوید:« مگه ادم برای بوسیدن دست مادرش باید دلیل داشته باشه؟» او در قهوه خانه همین رفتار را با عمو هم دارد و باعث تعجب او می شود. عمو می گوید:« من فهمیدم درد تو رو. پدری کردن برای گودال واست سخت شده می خوای ول کنی. نخیر نمی شه نباید کوتاه بیای.» جومالی می گوید که اعتراضی هم ندارد و هر کاری که لازم باشد برای گودال انجام می دهد.
ثریا کلید میز چاعتای را به سرن می دهد تا سندها را براش بیاورد. سرن هم پنهانی وارد اتاق چاعتای می شود و سندها را برمی دارد. ثریا سندها را برای یاماچ می برد و می گوید که منتظر آزاد شدن اگدای است. یاماچ طبق قراری که با ثریا گذاشته به آکین زنگ می زند و از او می خواهد که اگدای را آزاد کند اما از سر شیطنت می گوید:« لازم نیست برسونیش. اتوبوس می گیره می یاد خودش.» آکین در زندان را برای اگدای باز می کند و به او می گوید:« پا داری دیگه. از پاهات استفاده کن و برو خونت.» اگدای با پای پیاده راه می افتد.
ثریا به سرن می گوید:« اولگا و پدرت رابطه ی خوبی با هم نداشتن. روز قبل از مرگ پدرت به روی هم اسلحه کشیده بودن و چنگیز مانعشون شده بود. بعدش من همون شب شنیدم که اولگا سر چنگیز فریاد می زد که یا خودت کارو تموم کن یا خودم می کنم. روز بعدشم که بابات توی تصادف کشته شد.» سرن که تا آن روز این حرفها را نشنیده بود به فکر فرو می رود.
وقتی که هوا تاریک می شود جومالی به قهوه خانه می رود و کمی با خودش خلوت می کند و بعد بقیه را مرخص می کند، در قهوه خانه را می بندد و به چنگیز زنگ می زند و می گوید:« من جومالی کوچوالی قاتل پسرهات اگدای و آریکم. چاعتای یه جوری دست و پامو بسته که مجبورم خودمو تسلیمت کنم. الان خودمو به مزرعه می رسونم.» متین آخر حرفهای جومالی را می شنود و بعد از رفتن جومالی سراغ یاماچ می رود و ماجرا را برایش تعریف می کند. از طرفی چنگیز افرادش را به مزرعه می فرستد و از آنها می خواهد که جومالی را کتک بزنند اما شلیک نهایی را برای او نگه دارند. جومالی وقتی به مزرعه می رسد توسط افراد چنگیز کتک مفصلی می خورد اما طولی نمی کشد که جوانهای گودال همراه با سلیم و یاماچ از راه می رسند و جومالی را نجات می دهند. در راه برگشت یاماچ سندها را به جومالی نشان می دهد و او را خیلی خوشحال می کند. سلیم هم در ماشین عقبی کنار آکین و جلاسون نشسته و وقتی جمیل زنگ می زند و سراغش را می گیرد، به او می گوید:« الان می یام یکم منتظر باش.» او از آکین می خواهد که همانجا پیاده اش کند. آکین هم همین کار را می کند.
چاعتای به سرن زنگ می زند و به او می گوید:« اعتماد چیز عجیبیه. می گن نباید به نزدیکترین هات اعتماد کنی اما بالاخره اعتماد یه منفذ پیدا می کنه و عین اب توی وجودت جاری می شه. منو ببخش سرن بخاطر کارهایی که وقتی برگردم قراره باهات بکنم.» سر میز شام خانواده ی اردنتها، چنگیز با خوشحالی اگدای را به بقیه نشان می دهد. اولگا از دیدن اگدای جا می خورد و ناراحت می شود.
جمیل دوباره با سلیم تماس می گیرد و با صدای هراسان می گوید که افرادی او را گروگان گرفته اند و کمک می خواهد. سلیم با عجله خودش را به انباری که جمیل در آن زندانی شده می رساند تا نجاتش دهد. در همین موقع چاعتای هم وارد انبار می شود و رو به سلیم که تسلیم شده می گوید:« نقطه ضعف باعث می شه که راجت تر بشه از آدما استفاده کرد. من نقطه ضعف شما رو می دونم. شما می خواید دوست داشته بشید اونم در کمال نا امیدی.» با اشاره ی او جمیل ضربه ای به سلیم می زند و او را بی هوش می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 329 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 330 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *