خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 335

در این مطلب خلاصه قسمت 335 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 335

چنگیز چشمش را در بیابانی باز می کند و رو به رویش یاماچ را می بیند. یاماچ می پرسد که چاعتای کجاست و چنگیز که دیگر نه نگهبانی دارد و نه راه فراری می بیند من و منی می کند و به یاماچ می گوید:« باور کن خودمم نمی دونم کجاست. می خواست داداششو بکشه و خود منم دنبالشم تا ازش حساب پس بگیرم. با من کاری نداشته باش یاماچ من می تونم توی پول غرقت کنم.» یاماچ به او می گوید که کت و کفش و جورابهایش را دربیاورد. چنگیز به ناچار این کار را می کند و یاماچ او را در بیابان رها می کند و می رود. چنگیز مدتی در بیابان این طرف و آنطرف می رود و وقتی در آن تاریکی مسیرش را پیدا نمی کند از ترس و وحشت به گوشه ای پناه می برد و گریه می کند و زیر لب می گوید:« یاماچ تو رو با دستای خودم می کشم.» از طرفی گولکان و شاهین و افراد چنگیز به بیابان می رسند و بعد از کمی جست و جو چنگیز را پیدا می کنند. چنگیز که تنهایی و ناتوانی را احساس کرده با دیدن گولکان خودش را در آغوش او می اندازد. در این میان یاماچ در گوشه ای ایستاده و آنها را تماشا می کند.
متین آدرس باری که سلیم آخرین بار در آنجا دیده شده را به جومالی می دهد. جومالی همراه متین به سمت بار حرکت می کند اما به تنهایی وارد بار می شود و درحالی که نگاهش مدام بین کارکنان بار می چرخد، عکس سلیم را به پیشخدمت نشان می دهد و می پرسد که آیا او را می شناسد؟ پیشخدمت می گوید که سلیم از مشتریهای آنجاست. جومالی که متوجه مشکوک بودن افراد داخل بار شده اسلحه اش را بیرون می کشد و در یک چشم به هم زدن همه را می کشد. در گوشه ای از بار جمیل هم یکی از افراد مشکوک را می کشد و وانمود می کند که برای محافظت کردن از جومالی این کار را کرده است. جومالی جمیل را به گوشه ای می برد و درباره ی سلیم از او می پرسد و جمیل با بغض می گوید:« من و داداش سلیم تازه اشنا شده بودیم و با هم ساز می زدیم. یه آدمایی منو گرفتن و داداش سلیم برای نجات دادنم خودشو رسوند. اونو گرفتن و من فرار کردم و یه گوشه قایم شدم و حرکات اون ادمارو زیر نظر گرفتم ولی اسلحه ای برای مقابله باهاشون نداشتم اما یادم هست که کجا بودن. نذار خون داداش سلیم پایمال شه.» جمیل بعد از گفتن این حرفها خداحافظی می کند که برود اما جومالی به او می گوید:« من هنوز کارم باهات تموم نشده جمیل. امشب می رسونمت خونت و فردا می یام دنبالت تا اونجایی که می گی رو نشونم بدی.» جمیل قبول می کند.
چنگیز به خانه اش برمی گردد و دیگر با مهربانی با گولکان رفتار می کند. گولکان به او می گوید:« بابا بگو کدومشون این کارو کردن تا برم و حسابشونو برسم.» چنگیز می گوید که فردا در این باره حرف خواهند زد. از طرفی وقتی که جومالی به خانه می رود و داملا را در خانه می بیند خوشحال می شود و یک بار دیگر بخاطر اتفاقات تلخ اخیر در آغوش داملا گریه می کند.
یاماچ به خانه ی نهیر می رود و حال او را می پرسد. نهیر می گوید که خوب است و چیزی احتیاج ندارد. او مرگ سلیم را تسلیت می گوید و سعی می کند یاماچ را دلداری دهد. یاماچ می گوید:« راستش من وارد یه جنگ تازه شدم. واسه همین اومدم نمی خوام اینجا باشی. باید از تو و بچه مون محافظت کنم.» نهیر قبول نمی کند که به خانه ی کوچوالی ها برود و می گوید:« من یه بار زیر اون سقف زندگی کردم و خیلی اذیت شدم. دیگه نمی تونم. تو فکر من نباش یاماچ من خوبم. بذار اگه قراره اتفاقی بیفته بیفته.» یاماچ به ناچار کوتاه می آید و داملا برای کمک کردن به خانواده بادیگاردهایی که قبلا برایش کار کرده اند را به خانه ی نهیر می برد تا مراقب او باشند.
سر میز صبحانه چنگیز از اگدای می خواهد که بیشتر به گولکان توجه کند و کارها را به او هم یاد بدهد. اگدای با بی میلی قبول می کند. چنگیز هنگام عصبانیت همه ی خدمتکارها را اخراج کرده و حالا افراد گودال تا آشپز خانه ی او نفوذ کرده اند و برایش کار می کنند. یکی از پیش خدمتها سعی می کند که آبمیوه ی مسموم را به خورد چنگیز بدهد اما چنگیز آن را نمی خورد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 335 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 336 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *