خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 406

در این مطلب خلاصه قسمت 406 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 406

در جنگل یاماچ و برادرهایش به همراه متین و مدد در حال فرار از گلوله هایی هستند که از پشت سر به سمتشان شلیک می شوند. انها در حالی که اسلحه به دست دارند با تمام سرعت می دوند و سعی می کنند خودشان را از این وضعیت نجات دهند. مرگ به انها خیلی نزدیک است…
در روز عروسی یاماچ، بعد از اینکه سر کوچه ی کنار قهوه خانه اجویت مقابل چشمان کوچوالی ها و ومکه و متن و مدد تیر می خورد، شهرام اسلحه به دست مقابل انها ظاهر می شود و افرادش هم کنار او می ایستند و اماده ی شلیک می شوند. کوچوالی ها هم اسلحه هایشان را در دست فشار می دهند و درست زمانی که همه اماده ی شلیک هستند، برق محله قطع می شود. صدای تیراندازی می اید و کوچوالی ها که در ان تاریکی فرصت فرار پیدا کرده اند خودشان را به کوچه ی کناری می رسانند. یاماچ از مکه می خواهد که در محله بماند و جاسوسی کند. در این گیر و دار مدد متوجه می شود که وارتولو از شکم تیر خورده و یاماچ و بقیه که نگران وارتولو شده اند مجبور می شوند عقب نشینی کنند.
شهرام که از فرار کردن کوچوالی ها عصبی شده به قهوه خانه برمی گردد و تصمیم می گیرد حرصش را سر گروگان های جلوی قهوه خانه خالی کند. او اسلحه اش را به سمت فرهاد می گیرد اما به دستور عموجومالی شلیک نمی کند. عمو جومالی با عصبانیت بین مردم قدم می زند و فریاد می زند:« شماها ادمهای من بودید. سه سال نون و نمک منو خوردید و من بهتون خونه و ماشین دادم. چند وقته که بخاطر من توی این محله با ارامش و امنیت زندگی می کنید. اما شما ادم نیستید مثل سوسک هایی هستید که تو گودال خودشون دست و پا می زنن. شماها به من خیانت کردید و طرف یاماچ رو گرفتید اما من هنوز هم بزرگوارم. یه فرصت اخر بهتون می دم. دو هفته وقت دارید که وسایلتون رو جمع کنید و از گودال برید وگرنه با کفن بیرونتون می کنم. من، هم کوچوالی هارو نابود می کنم و هم شماهارو.» مردم با بهت و ناراحتی به یکدیگر نگاه می کنند. عمو جومالی به شهرام می گوید:« تا دو هفته درهای گودال رو به همه باید بسته باشه.»
کوچوالی ها وارتولو را به خانه ی قدیمی داملا که زنها هم انجا هستند می برند. دکتر سلامی توسط عمو دستگیر شده و انها نتوانسته اند وارتولو را پیش دکتر ببرند و به ناچار او را به خانه اورده اند. جومالی و یاماچ بخاطر این وضعیت وارتولو نگران و عصبی اند و خود وارتولو که نیمه هوشیار است و گاهی هذیان می گوید با بقیه شوخی می کند. سعادت با چشمان پر از اشک کنار وارتولو می نشیند و داملا از خانه بیرون می رود تا سرم پیدا کند. متین را هم به بیمارستان می فرستند تا دکتر را به خانه شان بیاورد. در بیمارستان متین با لباس پرستارها خود را به دکتر می رساند و پنهانی ماجرا را برایش تعریف می کند و بعد هم به بهانه ی جابه جا کردن زن حامله ای، همراه دکتر سوار امبولانس می شود و او را پیش وارتولو می برد. دکتر بعد از رسیدگی به وارتولو به یاماچ می گوید:« من با این امکانات هرکاری از دستم براومد انجام دادم. دیگه بقیه ش دست من نیست و اگر مریض دوباره تب کرد به من زنگ بزنید.»
عمو جومالی به تنهایی سرمزار ادریس می رود و با خشم به او می گوید:« اون موقع ها که منو از گودال انداختی بیرون، منو توی افغانستان اسیر کردن و در ازای ازادیم پول خواستن. برات نامه نوشتم و التماس کردم که ازادم کنی اما هیچ کار واسم نکردی. ده سال شکنجه شدم و تو زمین سرد خوابیدم. سوسک و یونجه خوردم ولی کمکم نکردی منم سالها بعد همون کارو با پسرت کردم و باعث شدم سالها اسیر و شکنجه بشه. کاش الان بودی و وضعیت گودالتو می دیدی. کاری کردم همه فروشنده ی هروئین بشن. پسرهات هم تو این کار کمکم کردن. نباید قبل از من می مردی. حالا بلند شو و جلوم رو بگیر ببینم می تونی از جات بلند شی. به زودی گودال رو کلا تخریب می کنم.» او چکشی برمی دارد و قبر ادریس را خراب می کند.
شهرام و باند موتورسوارش در قهوه خانه شام می خورند و سحر و فیاض را هم وادار می کنند که برایشان کار کنند. ناگهان مرتضی وارد قهوه خانه می شود و با چاپلوسی و هیجان زیاد رو به شهرام می گوید:« من مرتضی یکی از ادمهای خاص عمو هستم. منو می شناسه. حرفهای عمو رو شنیدم، خیلی حال کردم. توروخدا کوتاه نیاین و این کوچوالی ها رو نابود کنین. ولی خواهش می کنم به منم یه تبری چیزی بدین تا تو این کار سهیم باشم.» کمی بعد

عمو وارد قهوه خانه می شود و با دیدن مرتضی تعجب می کند. اما مرتضی برای او خودشیرینی می کند و سعی می کند وفاداری اش را به او نشان دهد. عمو هم به او اعتماد می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 406 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 407 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *