خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 92

در این مطلب خلاصه قسمت 92 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

سریال گودال قسمت 92

وقتی سلیم در خانه وارتلو است، متین به او زنگ می زند و از او می خواهد بیاید تا جنازه را به خارج از شهر ببرند.

سلیم فورا خودش را می رساند و جنازه را زیر خاک دفن می کنند.

سلیم با غصه زیادی می گوید: «متین یه روز یه گودال همه مونو قورت میده… هرکس گودال خودشو پر میکنه. »

بعد هم از میتن می خواهد تا برود و خودش زیر گریه می زند.

صبح مادر جلاسون از او کمی پول می خواهد و جلاسون هرچه دارد که مقدار کمی هم هست به ناچار به او می دهد.

کمی بعد که خدیجه مشغول جارو کشیدن جلوی خانه اش است، ییلیز را می بیند و می فهمد که او هم کارش را از دست داده و پولی ندارد.

زلفی که او هم کارش را از دست داده پیش موحی الدین رفته تا اصلاح کند.

مکه پیش پدرش می آید و از او کمی پول می خواهد که این از چشم زلفی دور نمی ماند و بعد هم می گوید: «من دارم یه کاری میکنم که اگه اینجوری پیش بره گاراژ رو رها میکنم. هرچی دارم و ندارم اونجا دفن میکنم. من دارم پول سرمایه گذاری میکنم! »

او توجه موحی الدین را کمی به حرف هایش جلب می کند.

صبح، سنا با خوشحالی برای یاماچ صبحانه می برد و به او هم می گوید که همه چیز را پشت سر گذاشته و الان حالش خوب است.

اما کمی بعد به درن زنگ می زند و از او می خواهد همدیگر را ببینند چون اصلا حال خوبی ندارد.

سلیم همراه سلطان و ادریس سر میز صبحانه است که یاماچ هم به انها می پیوندد.

سلیم می گوید: «من پاشم برم سراغ مامان جمیل شاید اون جاشو بدونه. »

اما ادریس می گوید: «زحمت نکش! دیگه بعد این تاثیری نداره! »

سلیم کمی از حرف او دلخور می شود و می رود.

یاماچ پیش پدر و مادرش می نشیند و می گوید: «بابا درمورد انتقال سندها و مالکیتش قبول میکنم اما بعدش رو دخالت نکن! چون میخوام به هم سهم مساوی بدم. »

ادریس عصبی می شود و یاماچ می گوید: «این اواخر هر بلایی سرمون اومده به خاطر تو بوده. به خاطر اینکه با پسرات لجبازی کردی. قبل از اینکه چیزی بگی یکم به حرفام فکر کن! » و می رود.

ناظم و امراه وارتلو را سر قرار همیشگی شان صدا می کنند و ناظم به وارتلو می گوید:« یادته گفته بودم یکی دیگه هم مثل ما هست که از خراب کردن و ساخت دوباره تردیدی نداره؟ گفتم وقتی اونم به این گروه ملحق شه، قدیمی ها خراب میشن و جدیدا جایگزینشون میشن. »

کمی بعد سلیم می آید و به آنها ملحق می شود و می گوید: «یه شرطی دارم. وارتلو الان وقتشه. میتونی هرکیو خواستی بکشی. مثلا پاشارو که یکی از سه تفنگدار گوداله. تا حالا هرکار خوبی کرده رو خراب کن. »

بعد هم رو به امراه و ناظم می گوید: «از این به بعد باید با فکرای من و با نقشه من و جوری که من میگم بریم جلو. »

آنها هم قبول می کنند.

سنا وقتی به کافه ای که درن در آنجا منتظرش است می رسد، دم در آن پسری را که به سمتش شلیک کرده بود را می بیند و با نگرانی دنبالش می رود.

اما کمی بعد او را گم می کند.

ادریس از جلاسون می خواهد هرچه را که درمورد وارتلو می داند و فهمیده به او بگوید.

جلاسون هم می گوید: «خیلی شبیه تو هست بابا. یکی به تو یکیم شبیه داداش یاماچه. همتون خیلی لجبازین. سنگ هم باشه نرم میشه ولی شما اینجوری نیستین… هرچی که احساس میکنه همونو میگه. من مطمئنم برای قهرمان هم هزار بار پشیمون شده… زندگیش بر پایه دوستی آدماست… مهربون و قابل اعتماده اما برعکسش هم هست. بی رحمه، ویران کننده س حتی میشه گفت روانیه… »

ادریس حرف های او را خوب گوش می دهد.

وارتلو از سلیم می پرسد: «بعد این که گودال رو گرفتیم تو میخوای چیکارش کنی؟ »

سلیم با نفرت می گوید: «فقط یه چیز میخوام. بیرون کردن ادریس کوچوالی از گودال! »

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 92 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 93 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *