خلاصه داستان سریال حکایت ما قسمت ۱۱۶ + زیرنویس و دوبله

وکیل فیلیز بابت پرونده او تماس میگیرد و بخاطر ظلمی که در حقش شده، قصد دارد از ثروت شکایت کند تا بتوانند پول خسارت تهمت و زندانی شدن فیلیز را از او بگیرند، اما فیلیز به شدت با این کار مخالفت می‌کند و می‌گوید چنین پول کثیفی را نمیخواهد. فیلیز تصمیم می‌گیرد به همراه چیچک، برای مردی که سفارش لباس می آورد کار کنند‌. آن مرد برایشان لباس آورده و با پیشنهاد پول خیلی خوب از آنها کار را برای فردا می خواهد. فیلیز و ویوک با اشتیاق کار میکنند، اما هنگامی که لباس ها را تحویل می دهند، سرشان کلاه رفته و پولی نمیگیرند و آن مرد فرار میکند. آنها تصمیم میگیرند این قضیه را پیگیری کرده و پیش جمیل برای شکایت می روند و سپس، فیلیز پیش وکیل رفته تا بتواند این شکایت را پیگیری کند‌.
اهل خانه متوجه ماشین مشکی مدل بالایی می شوند که مدام دم خانه آمده و محله را دید می زند. فیلیز وقتی ماشین را میبیند، با عصبانیت او را دنبال کرده و به شیشه آن سنگ زده و آن را میشکند. به خاطر دودی بودن شیشه ها، راننده آن مشخص نیست.
حکمت با زینب که حالش بخاطر بارداری بد شده بود، بیرون می روند. وقتی دوست زینب با او تماس میگیرد،زینب پنهانی‌ به او توضیح میدهد که سر حکمت را شیره مالیده تا با او ازدواج کند و بعد از به دنیا آمدن بچه، او را رها کند و برود.
دنیز وقتی میبیند که رحمت با درین رابطه خوبی دارد و با یکدیگر هم کلام می شوند، به درین اخطار میدهد که حق ندارد با رحمت برخوردی داشته باشد. درین با او بحث کرده و میگوید «من مثل تو نیستم». درین پیش رحمت می رود و به او میگوید که در مورد زن باریش، که دوست پدرش است، می تواند اطلاعاتی به دست بیاورد.
دنیز وقتی دوباره برخورد آنها را می‌بینید، با دوستش نقشه کشیده و در اتاق پرو رحمت را گیر انداخته و از او جوری عکس میگیرند که انگار رحمت در حال اذیت دنیز است. او با عکسها رحمت را تهدید میکند که دیگر حق نزدیک شدن به درین را نداشته باشد.
تولای ناگهان دچار درد زایمان می شود و همگی او را به بیمارستان می رسانند. باریش که به خاطر اعصاب خراب و درگیری‌های مکرر سر کار، دنبال بیمارستان دیگری برای کار می‌گشته، به همان بیمارستانی می رود که تولای را آورده اند. او تصادفی با فیلیز برخورد کرده و یکدیگر را می‌بینند و با هم بحث میکنند.
باریش به پارکینگ می رود و داخل ماشین می نشیند، او خیلی عصبی است و با خشم به ماشین میکوبد. هنگامی که میخواهد حرکت کند، مشخص می شود که شیشه ماشین او به خاطر اصابت سنگ شکسته شده است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *