خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۱۷۷ + زیرنویس و دوبله

جانسو در اتاق، فلش فایل صوتی را به برهان می دهد و از او خواهش میکند که با آزرا کاری نداشته باشد او میگوید که در مورد کامپیوتر آزرا دروغ گفته و او فایل صوتی را ندارد برهان حرف او را قبول نکرده و میگوید که محض احتیاط هم که شده باید به لبتاپ آزرا دسترسی پیدا کند جانسو بخاطر اینکه آزرا را در دردسر و خطر انداخته، ناراحت و مضطرب است
جنک به خانه می رود‌فریده خانم با خوشحالی در مورد تاریخ عقد از او سوال میکند جنک با ناراحتی میگوید که او و آزرا از یکدیگر جدا شده اند فریده خانم متعجب شده و سپس میگوید که دعوا بین همه پیش می آید و نباید به خاطر هر مسأله ای رابطه خود را تمام شده تصور کنند جنک ماجرا را توضیح داده و میگوید که وصیت نامه فریده خانم و ماجرای میراث را دیده است فریده خانم شوکه می شود و درک نمیکند که جنک از کجا وصیت نامه را خوانده استجنک نیز نمی‌گوید که چه کسی وصیت نامه را به او نشان داده است فریده خانم خودش نیز ماجرای آشنایی با آزرا را تعریف کرده و میگوید که او بی گناه است و هیچ خبری از وصیت نامه و میراث ندارد جنک از اینکه گویا ازدواج او و آزرا از پیش تعیین شده بوده، عصبی است فریده خانم میگوید که وصیت نامه را از اول تدوین نکرده و در واقع قرار این نبوده،اما بعد از فهمیدن قضیه خرید سهام های شرکت توسط سراب، این کار را انجام داده تا میراث در امان بماند جنک قانع شده و از اینکه زود قضاوت کرده بود ناراحت و پشیمان می شود فریده خانم از او میخواهد با آزرا تماس بگیرد و با هم حرف بزنند
ملیس و دوستش در حال بیرون رفتن هستند که قدیر دم در خانه آمده و میخواهد با ملیس صحبت کند ملیس از دست او عصبانی است و به هیچ وجه حاضر به قبول دوباره او نیست، اما قدیر میگوید که هرکاری از دستش بر بیاید برای راضی کردن او و برادرانش میکند سپس می رود
آزرا دم خانه برهان از تاکسی پیاده شده و در می زند او صدای داد زدن جانسو را می شنود همان لحظه برهان در را باز کرده و در مقابل کنجکاوی آزرا میگوید که او اشتباه شنیده است
وقتی آزرا داخل می رود، برهان او را به سمت اتاق جانسو هدایت میکند‌ آزرا داخل رفته و جانسو را با دست و پا و دهان بسته میبنید همان لحظه برهان از پشت سر آزرا را با دستمال بیهوش می کند او دست و پای آزرا را می بندد و دهان جانسو را باز میکندجانسو وحشت زده از برهان خواهش میکند که با آزرا کاری نداشته باشد برهان بی توجه به او، قبل بیرون آمدن از اتاق گوشی آزرا را که جنک در حال تماس است می بینید، و آن را با خود می برد‌ جنک با تصور اینکه آزرا به عمد جواب نمی‌دهد ناراحت می شودفریده خانم به او دلداری داده و این رفتار را طبیعی میداند و مطمئن است که آزرا او را خواهد بخشید و احتیاج به زمان دارد سراب پیش آنها می آید و فریده خانم متوجه می شود که عکس وصیت را او به جنک نشان داده سراب میگوید که آن عکس را سومرو به او داده بود فریده خانم یادش می آید که روزی که در صندوق را باز گذاشته بود، فقط عظمی به اتاقش آمده بود او از اینکه عظمی باز هم به او خیانت کرده و از اعتمادش سو استفاده کرده ناراحت و عصبی می شود سراب دیگر طاقت نیاورده و ماجرای کاری که مادرش انجام داد را با گریه برای فریده خانم و جنک تعریف میکند جنک و فریده خانم شوکه می شوندفریده خانم از میزان حقارت و ضعف و کینه زرین خانم در تعجب است عمران که پیش آنها آمده بود به صحبت ها مشکوک شده و فوری به اتاق زرین خانم می رود و خبر میدهد زرین خانم مطمئن می شود که سراب ماجرا را تعریف کرده است

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *