خلاصه داستان سریال عشق تجملاتی قسمت ۱۱۰ + زیرنویس و دوبله

خانواده محسن،جیدا و عایشه به سمت آتلیه می روند. کرم و عایشه در آتلیه مانند روزی که عایشه در آتلیه گیر افتاده بود، با یکدیگر نشسته و صحبت میکنند. کرم در مورد تصمیم ازدواجش دردو دل کرده و از وضعیتش کلافه است.عایشه از او میخواهد که به زندگی و اهدافش اهمیت دهد و چیزی را که میخواهد انجام دهد. اگر فکر میکند که ازدواج به صلاح او نیست ازدواج نکند.
کمی بعد، خانواده ها دم آتلیه رسیده و شروع به داد و بیداد میکنند. آنها کرم و عایشه را صدا زده و از آنها میخواهند که بیرون بیایند. کرم و عایشه شوکه می شوند و نمی‌دانند چه باید بگویند. کرم به عایشه میگوید که واقعا دلش نمی‌خواهد با جیدا ازدواج کند. او از عایشه کمک میخواهد و میگوید که به جبران دفعه قبل، به او کمک کند‌. عایشه کمی تمرکز میکند و دنبال بهانه ای است. او سپس به همراه کرم دم پنجره می رود و به همه می‌گوید که این ازدواج قرار نیست سر بگیرد. زیرا او به عمد بخاطر کرم از لندن برگشته و از کرم حامله است.
همگی از شنیدن این خبر شوکه می شوند. رضا با عصبانیت شروع به دادو بیداد کرده و بقیه جلوی او را میگیرند. جیدا عصبی شده و جیغ و داد میکند. کرم و عایشه داخل می آیند. کرم نفس راحتی کشیده و از عایشه بخاطر اینکه او را نجات داد تشکر میکند‌. سپس عایشه به او میگوید که حرف مهمی دارد. او به کرم میگوید که دروغ نگفته است و واقعا حامله است. او شب بارانی که هر دو مست بودند را به کرم یادآوری میکند و میگوید که آن شب حامله شده است. کرم ناگهان بیهوش شده و زمین می افتد.
مدتی بعد، خانواده کرم و جیدا بالا آمده و بالای سر او هستند. جیدا از او میخواهد بلند شود و مدام عروسی و مهمانان را یادآوری میکند. کرم بلند شده و با تعجب به همه نگاه میکند و همه چیز یادش می آید. محسن و ولکان و صمد با خوشحالی کرم را بغل کرده و به او تبریک می‌گویند. یلدا خانم از دست آنها عصبی می شود.
رضا و ارکوت به خانه می روند. رضا با عصبانیت خبر را به ملاحت خانم میدهد. ملاحت خانم شوکه و ناراحت میشود، اما نظمیه و ارکوت به خاطر اینکه عایشه و کرم دوباره با هم خواهند بود، خوشحالند و بعد از بیرون رفتن رضا میرقصند.
ولکان، عایشه و غنچه را به خانه غنچه می رساند. او خودش پیش کرم می رود. کرم که خیلی ذوق دارد، باورش نمی شود که پدر می شود. غنچه در خانه، از عایشه به خاطر اینکه زودتر این خبر را به او نداده بود و آمدنش به خاطر کرم را کتمان میکرد گله میکند. عایشه میگوید که او به کرم نیز دروغ گفته است و در واقع حامله نیست. او فقط قصد انتقام و اذیت کردن کرم را دارد.
کرم، شب با خودش مدام کلنجار رفته و سعی دارد آن شب مستی را به یاد بیاورد، اما او بعد از بوسیدن چیزی به خاطر نمی‌آورد.
صبح، عایشه و غنچه در حال صبحانه خوردن هستند که ملاحت خانم دم در می آید. او از دست عایشه عصبانی است و با او دعوا میکند. سپس تصمیم می‌گیرد بخاطر این وضعیت با محسن صحبت کند تا او و کرم هرچه سریع تر عقد کنند‌.
در خانه محسن، سر میز صبحانه، جیدا و خانواده اش منتظر تصمیم کرم برای تاریخ مجدد عروسی هستند. کرم میگوید که عروسی به تاخیر می افتد و شاید برگزار نشود. محسن و صمد نیز از او طرفداری میکنند. جیدا عصبی می شود. کرم از سر میز بلند شده و می رود.
در شرکت، با آمدن غنچه و عایشه، فیضا جلو آمده و با خوشحالی به او تبریک میگوید. جیدا و مادرش در شرکت هستند. جیدا با حرص عایشه را زیر نظر دارد. او مطمئن است که عایشه حامله نیست و دروغ میگوید. تو منتظر است تا این مسأله را ثابت کند. مادرش از دست کارهای او خسته شده است، اما جیدا میگوید که چیزی از کرم در دست دارد که در زمان موعد رو خواهد کرد و کرم مجبور است با جیدا بماند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *