خلاصه داستان سریال ترکی استانبول ظالم قسمت 143

همراهان گرامی در این بخش خلاصه سریال استانبول ظالم قسمت 143 را برایتان اماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

استانبول ظالم

استانبول ظالم قسمت 143

آگاه سعی دارد به آرامی به باشاک نزدیک شود، اما باشاک با تهدید از او میخواهد که از خودش و بچه فاصله بگیرد.

او میگوید که بچه برای خود اوست و هیچکس حق ندارد آنها را از یکدیگر جدا کند.

آگاه دوباره سعی دارد به او نزدیک شود، اما باشاک با شکستن آینه، تکه ی شکسته آینه را روی گردنش می‌گذارد تا آگاه به او نزدیک نشود.

آگاه باشاک را آرام می‌کند و به او قول میدهد که بچه را از او دور نمیکند. او میگوید که باشاک باید جرن را نیز به عنوان یک مادر درک کند و با کمک یکدیگر، مسأله صاحب اصلی بچه را حل کنند. باشاک نرم شده و از روی ناتوانی، زیر گریه میکند. آگاه او را بغل میکند تا آرامش کند.

در آزمایشگاه، از جرن و بچه تست دی ان ای گرفته می شود. جرن بی صبرانه منتظر جواب آزمایش است. زمانی که آگاه جواب آزمایش را به او میدهد، جرن با فهمیدن واقعیت، به سرعت داخل بیمارستان رفته و بچه اش را تحویل می‌گیرد.

او با شوک و حیرت به بچه نگاه میکند و حس ناشناخته‌ای دارد.

دم در بیمارستان، سحر با دلخوری به آگاه میگوید که علیرغم اشتباه دخترش، نمی‌تواند جنک را ببخشد، اما به هر حال آن بچه نوه اوست‌. او میگوید که حالا تصمیم دارد به همراه بچه هایش به شهر خودشان برگردد و زندگی جدیدی را شروع کنند. آگاه از او میخواهد که فعلا صبور باشد و خودش راه چاره ای پیدا خواهد کرد.

در خانه، جرن پیش شنیز می رود و با پوزخندی به او میگوید که بچه اش زنده است و نقشه او بی فایده بوده، و حالا او و جنک و بچه شان زندگی جدیدی تشکیل خواهند داد. او سپس بیرون آمده و عکسی از بچه گرفته و برای جنک ارسال میکند. جنک با دیدن عکس، منقلب می شود.

جمره وقتی می بیند که جنک به خانه نمی آید و جرن از این قضیه ناراحت است، پیش جنک می رود و به او میگوید که حتی اگر جرن را نمیخواهد، مسئولیت بچه اش را قبول کند و به او اهمیت بدهد. او تا حدودی می‌تواند جنک را قانع کند.

بعد از ظهر، جنک به خانه می رود و با دیدن بچه، متاثر شده و او را بغل میکند.

جرن خوشحال می شود و تصور میکند که جنک پیش او برگشته است، اما جنک به او میگوید که هیچ کاری با جرن ندارد و صرفا مسئولیت های بچه را به عنوان پدرش قبول میکند. جرن جا می خورد اما نمی‌تواند چیزی بگوید.

شب، یوسف برای دادن مدارکی به ندیم، دم عمارت می آید.

او داملا را می بیند و با یکدیگر مشغول صحبت می شوند.

جیوان این صحنه را میبیند و غیرتی می شود‌. سپس جلو آمده و با یوسف بحث میکند و با یکدیگر دست به یقه می شوند. یوسف با عصبانیت از آنجا می رود و داملا بخاطر رفتار زشت جیوان، با او دعوا میکند. آنها سر این موضوع، از یکدیگر جدا می شوند‌.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال استانبول ظالم  قسمت 143 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال استانبول ظالم قسمت 144 مراجعه فرمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *