خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت 325
در این مطلب خلاصه داستان قسمت 325 سریال سیب ممنوعه را برای شما آماده کرده ایم ؛ سریال پرطرفدار Yasak Elma یکی از سریال های پرطرفدار در بین مردم ایران میباشد ؛ سیب ممنوعه سریالی عاشقانه است که بازیگرانی همچون اونور تونا ، تالات بولوت ، شوال سام ، ادا اجه ، سودا ارگنچی در این سریال زیبا ایفا نقش میکنند .
در خانه آسمان به ییلدیز میگوید که او به خاطر شوهرش تیر خورده و باید از چاتای هدیه بزرگی در حد یک خانه طلب کند. ییلدیز میگوید که این قضیه برایش اهمیت ندارد، اما آسمان اصرار دارد که باید از این فرصت به نفع خودش استفاده کند.
در خانه رفتار ییلدیز عجیب شده و بیش از حد با همه رک شده است و هر حرفی را بیان میکند. او از ظاهر و لباس پوشیدن فریده نیز ایراد میگیرد. فریده متعجب شده و به او برمیخورد و به اتاقش می رود.
کایا پیش حسنعلی می رود و به او میگوید که تصمیم دارد سهام شاهیکا را بفروشد و از آنجا برود. حسنعلی سعی دارد کایا را راضی کند که سهام را به او بفروشد. او از اینکه سهام شاهیکا را تصاحب کند و اختیار بیشتری در شرکت داشته باشد خوشحال است و از سدایی میخواهد که همه مدارک لازم را برای بررسی به کایا ارایه ندهد تا او از همه چیز سر در نیاورد.
چاتای به شرکت می رود. حسنعلی برای او مقدمه چینی کرده و سپس میگوید که میخواهد با فریده آشتی کرده و دوباره با او ازدواج کند. چاتای ابتدا عصبی می شود ولی به خاطر اصرار و خواهش حسنعلی تصمیم میگیرد که به او کمک کند. حسنعلی ماجرا را به گولر نیز میگوید که و از او کمک میخواهد تا برای فریده گل مورد علاقه اش را بخرد و شب به خانه چاتای به بهانه شام برود. گولر نیز خوشحال شده و استقبال میکند، زیرا میداند که فریده نیز در دل خود هنوز هم حسنعلی را دوست دارد.
شب اندر به خانه کایا می رود و از اینکه او بخواهد از آنجا برود ابراز ناراحتی می کند. کایا با اندر صحبت کرده و میگوید که هنوز مردد است و شاید تصمیم به ماندن داشته باشد. او میگوید که متوجه شده است هنوز احساسش به اندر وجود دارد و به او علاقه دارد. اندر شب پیش کایا می ماند و با هم میخوابند.
شب حسنعلی با یک دسته گل به خانه چاتای می رود و گل را به فریده می دهد. فریده شوکه و متعجب شده و آسمان حرصش میگیرد. فریده از اینکه حسنعلی گل محبوب او را خریده است خوشحال می شود و حسنعلی ادعا میکند که علایق او هنوز یادش مانده است.
شب سر میز شام، آسمان برای اینکه خودش را به حسنعلی نزدیک کند، یک جعبه کادو به او میدهد که داخل آن یک لباس کوچک برای بره حسنعلی است. حسنعلی میگوید که بره را فرستاده است و دیگر آن را ندارد.
جانر و امیر و عمر با هم برای شام بیرون می روند. وقتی عمر می فهمد که جانر به زهرا علاقه دارد، به او میگوید که باید برای جذب کردن زهرا، خودش را بی تفاوت نشان داده و با دختران دیگر وقت بگذراند.
روز بعد عمر پیش زهرا می رود و به او میگوید که شب قبل با جانر و امیر و چند دختر بیرون رفته بودند. زهرا حسادت کرده و تصمیم میگیرد برای دیدن جانر به باشگاه برود. در باشگاه نیز جانر به عمد با دختران دیگر سرگرم شده تا زهرا را حساس کند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال سیب ممنوعه قسمت 325 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال سیب ممنوعه قسمت 326 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم