خلاصه داستان سریال ترکی اسرار خانواده قسمت 15

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسرار خانواده قسمت 15 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال اسرار خانواده قسمت 15

صبح همگی بیدار شده و منتظر تماس دزدها هستند. نیلگون مشغول غذا درست کردن برای حسرت است و از استرس، بی قرار و غیر طبیعی شده است.
کمال او را بغل کرده تا آرامش کند.
ایبو با تصور اینکه این قضیه کار کریم است، سراغ کریم می رود و او را کتک می زند. کریم میگوید که او دخلی در قضیه ندارد و سپس از آنجایی که میداند ایبو به حسرت علاقه دارد، از اینکه حسرت به ایبو به چشم برادر نگاه میکند او را حرص میدهد.
وقتی دزدها تماس می‌گیرند و محل قرار را میگویند، قدیر به همراه کمال به محل می روند. قدیر داخل رفته و با دادن ساک پول، حسرت را تحویل می‌گیرد. حسرت که ترسیده، در بغل کمال گریه میکند.
آنها سوار ماشین شده تا به سمت خانه بروند. کمی بعد، کمال که خودش از قبل با پلیس هماهنگ کرده بود، به پلیس زنگ می زند تا خبر بگیرد‌. پلیس میگوید که آنها در حال تعقیب ماشین دزدها از طریق ردیاب داخل ساک هستند.
کمی جلوتر، پلیس ها راه ماشین دزدها را می‌بندند و آنها را دستگیر میکنند.
در استانبول، مرت چیچک را به مدرسه می رساند. داخل کلاس، چند نفر از همکلاسی های چیچک با دیدن او شروع به اذیت کردن و طعنه زدن به او میکنند. چیچک که دیگر طاقت نمی آورد، روی صورت یکی از بچه ها قهوه ی داغ می‌ریزد.
از مدرسه با سوزان تماس گرفته و او را می‌خواهند. مدیر مدرسه میگوید که آن دختر بخاطر سوختگی به بیمارستان رفته است و نمی‌توانند از این کار چیچک چشمپوشی کنند و او باید اخراج شود. سوزان از این قضیه ناراحت می شود.
وقتی کمال و قدیر، حسرت را به خانه می آورند، نیلگون خوشحال شده و خیالش راحت می شود. کمال تعریف میکند که از قبل با پلیس هماهنگ کرده بود و حالا دزدها دستگیر شده‌اند. فاضل با شنیدن این حرف، آشفته می شود و از ترس اینکه به دردسر بیفتد، نمی‌داند باید چه کند.
شب، اجه با مرت تماس گرفته و میگوید که با او کار مهمی دارد و از او میخواهد که به محل کاری برود. او همه جا را تزیین کرده و برای خودشان میزی چیده است.

مرت با دیدن آنجا متعجب می شود و دلیل این کار اجه را نمی‌فهمد. اجه میگوید که میخواهد سوپرایز نیمه تمام مرت را ادامه بدهد. سپس حلقه ازدواجی که مرت برای او گرفته بود را در آورده و روی میز میگذارد.
همزمان، کمال با نیلگون بیرون رفته است. او نیز حلقه ازدواجی که ۲۵ سال قبل برای نیلگون گرفته بود را بیرون آورده و به او پیشنهاد ازدواج میدهد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسرار خانواده  قسمت 15 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسرار خانواده قسمت 16 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *