خلاصه داستان سریال ترکی بچه قسمت 36

همراهان گرامی در این بخش خلاصه قسمت 36 سریال بچه را برایتان اماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ترکی بچه

سریال بچه قسمت 36

حسن، گیج و مبهوت شده و به سرعت به سمت خانه آسیه حرکت میکند.

آکچا با گریه روی زمشب،حسن روی مبل خوابش برده است.

او با صدای اکچا بیدار می شود و از دیدن میز چیده شده برای پذیرایی متعجب می شود. آکچا به او میگوید که مهمان دارد.

سپس دم در می رود و افه را از آسیه تحویل می‌گیرد و پیش حسن می برد‌. حسن با دیدن افه منقلب می شود.

او و افه پشت میز مینشینند و مشغول صحبت و بگو و بخند و کیک خوردن می شوند.

در خانه، ملک در حال قانع کردن عثمان است تا حرفهای شعله را باور نکند.

عثمان میگوید که اگر حرف شعله حقیقت داشته باشد، مراد و یا عایشه را میکشد.

همان لحظه، علی کمال که متوجه نبودن افه و آسیه می شود، عصبانی شده و از عثمان سراغ آنها را میگیرد.

او پلیس خبر میکند و به همراه پلیس دم خانه حسن می رود.

حسن مجبور می شود افه را تحویل بدهد، اما دوباره میگوید که به زودی پسرش را پس می‌گیرد.

شعله و زینب به هتل رفته اند. فردی مدام با زینب تماس میگیرد و از او پول میخواهد.

زینب منتظر است تا بتواند از شعله پول بگیرد و مشکلش را حل کند.

او میفهمد که شعله پول زیادی ندارد و برای همین از اینکه شعله از خانواده پولدار علی کمال جدا می شود، عصبی است و او را سرزنش میکند.

شعله از اینکه زینب فقط در مورد پول صحبت میکند و نگران این مسأله است، متعجب و مشکوک است.

حسن، بعد از رفتن افه، آکچا را نیز از خانه بیرون میکند و کلید خانه را از او میگیرد.

در خانه، آسیه با علی کمال بخاطر رفتارش دعوا میکند و دیدن افه را حق حسن میداند.

علی کمال ، حسن را فردی خطرناک میداند که برای نگهداری از افه مورد اعتماد نیست.

حسن به همراه دوستانش برای شام بیرون می روند و او با ذوق از افه و رفتارهایش برای آنها صحبت میکند.

صبح، آسیه به اتاق افه می رود ،ولی او را نمی‌بیند.

علی کمال پیش آسیه می آید و خبر میدهد که برای امنیت افه، او را به خارج از کشور فرستاده است.

آسیه از علی کمال عصبانی می شود و میگوید که او با این کارها نمی‌تواند افه را از حسن دور کند.

شعله دم خانه می آید و اصرار دارد تا بوراک را ببیند.

آسیه بیرون آمده و از او میخواهد که برود، زیرا علی کمال به هیچ وجه اجازه دیدن بوراک را به او نمی‌دهد و افه را نیز به خارج فرستاده است.

شعله از شنیدن این خبر متعجب می شود .

او با حسن تماس میگیرد و برای حرف زدن با او قرار میگذارد.

حسن پیش وکیل می رود و پرونده شکایت برای گرفتن حضانت افه را تشکیل میدهد.

او سپس پیش شعله می رود.

او ابتدا بخاطر بد رفتاری های شعله با افه با او دعوا میکند.

شعله او را آرام کرده و سپس میگوید که علی کمال ، افه را از کشور خارج کرده است.

حسن شوکه و عصبی می شود. شعله نقشه ای کشیده و آنها به سمت خانه آسیه می روند.

ازه بدهد حسن افه را ببیند زیرا حالا کسی جز افه نمی‌تواند حسن را آرام کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال بچه  قسمت 36 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال بچه قسمت 37  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *