خلاصه داستان سریال ترکی تصادف قسمت 68

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی تصادف قسمت 68 را برایتان آماده کرده ایم.

سریال ترکی تصادف

سریال تصادف قسمت 68

رییس بخش مالی اداره، به زینب شک دارد و او را بی گناه نمی‌داند. قدیر سر این قضیه با او لج کرده و از او عصبانی است. او به زینب میسپارد که تا برگشتن جمره از خانه، هیچ صحبتی نکند. سپس بیرون می رود.

رییس شعبه مالی، تا آمدن جمره زینب را به بازداشتگاه می برد.
مادر کرم، دم در خانه منتظر آیلین است. وقتی این از مدرسه می آید، سراغ مادرش را میگیرد اما مادر کرم سعی دارد او را سرگرم کند.
کرم جمره را به خانه می برد تا کمی استراحت کند و بعد برای کار زینب به اداره برگردد.

در راه، حال جمره با یادآوری صحنه مرگ پدرش ، به هم می ریزد و از ماشین پیاده می شود.کرم او را بغل میکند تا او را آرام کند و به او میگوید که تحت هر شرایطی در کنار اوست.
قدیر قصد بیرون رفتن دارد. افراد شعبه آنها به دستور مدیر می‌خواهند قدیر را همراهی کنند، اما قدیر قبول نمیکند.صرفا چتین که همکار قدیر است، همراه او می رود. روس ها که قدیر را زیر نظر دارند، آنها را تعقیب میکنند.
مادر مرال به خانه قدیر آمده است. وقتی کرم و جمره به خانه می آیند، مادر مرال با نگرانی می‌گوید که از مرال خبری ندارد. کرم نیز میگوید از مرال بی خبر است. کمی بعد، یعقوب عکسی از صورت کبود و کتک خورده مرال برای کرم می فرستد. کرم به مادر مرال چیزی نمیگوید و به بهانه پیگیری، از خانه بیرون می آید.
قدیر و چنین در پارکینگ از ماشین پیاده می شوند.همان لحظه، روس ها به آنها حمله میکنند. قدیر و چتین پنهان شده و شرع به تیر اندازی میکنند. ولی نیز به آنجا آمده و در جهت محافظت از قدیر، افراد روس را میکشد. چنین تیر خورده و میمیرد. قدیر از این قضیه به شدت ناراحت می شود.
مدیر به همراه اکیپ پلیس به محل حادثه می آیند.
مدیر از اینکه بی تفاوتی قدیر باعث این حادثه شده و چتین را از دست داده اند، از قدیر عصبانی است و با او دعوا میکند. قدیر که خودش نیز عصبی است، از آنجا بیرون می آید تا به سراغ بلما برود.
دمیر به بیمارستان رفته و به سرعت وسایل بلما را جمع میکند و با تعریف کردن ماجرای زینب، از او میخواهد که هرچه سریع تر فرار کنند. همان لحظه، قدیر به بیمارستان رسیده و به اتاق بلما می رود، اما اتاق را خالی می بیند.

دمیر و بلما از در پشتی بیمارستان فرار میکنند.
پسر روس با بیجان قرار گذاشته و به عصبانیت به او میگوید که موفق به گرفتن ولی و قدیر نشده و حس میکند که کسی به آنها کمک می‌کند.

او که به بی‌جان شک دارد، از او میخواهد که برای آنها بمب تهیه کند، و اگر بمب منفجر نشود، یعنی خودش همدست قدیر و ولی است.بیجان در ظاهر با بی اهمیتی قبول میکند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال تصادف قسمت 68 لذت برده باشید، برای مطالعه قسمت بعد ، بعد از انتشار آن به صفحه خلاصه سریال تصادف قسمت 69  مراجعه نمایید.

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *