خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 174

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 174 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 172

سریال زن قسمت 174

پیرل سوار ماشین پدرش می شود و با ناراحتی به یاد می آورد که همه شان در مقابل خواسته بهار که بردن او و بچه هایش بود سکوت کردند و بهار هم به ناچار عقب کشید.

سارپ به سمت پیرل آمده و از او عاجزانه خواسته بود که نرود اما پیرل گفته بود: بهارو پیشت گذاشتم تا توام بفهمی زندگی پیش کسی که دلش با یکی دیگه ست چه حسی داره! و بعد هم گریه کنان آنجا را ترک کرده بود.

سارپ از رفتن پسرهایش ناراحت است و گریه می کند.

نیسان و دوروک او را در آغوش می گیرند و به او می گویند ناراحت نباشد چون آنها پیشش هستند.

اما سارپ تمام شب را در اتاق علی و عمر به خواب می رود و بچه ها هم از این موضوع ناراحت می شوند.

حتی سارپ برای شام هم پایین نمی آید و بهار با نگرانی به اتاق بالا می رود و وقتی می بیند او هنوز هم خواب است با دلسوزی پتویی رویش می کشد.

پیرل به همراه دوقلوها وارد اتاقش در هتل می شود و مونیر می پرسد: «آقا سوات خواستن مرخص کردن نگهبان ها از خونه کوهستانی رو به عهده ی شما بذارم. »

پیرل هم با ناراحتی و عصبانیت می گوید: «به نظرت من شبیه کسیم که بخواد قاتل سارپ و بهار و بچه هاش باشه؟ » و مونیر را مرخص کرده بود. عظمی و نظیر که همه چیز را شنیده اند قصد دارند در زمان کمی تمام خانه های نزدیک کوهستان را بررسی کنند تا سارپ را پیدا بکنند.

ایدیل دستبند قلابی ای به جای دستبند گرانبهای شیرین بین وسایلش می گذارد.

وقتی شیرین به خانه برمیگردد و متوجه می شود که ایدیل در حال مست کردن است و با او در این مورد بحث می کند. ایدیل که متوجه میشود او اخراج شده می گوید: «اشکال نداره! دوتا عشوه بیای امره تورم استخدام میکنه! »

شیرین هم با خود فکر می کند که این پیشنهاد خوبی است! کمی بعد انور با عصبانیت به اتاق شیرین می رود تا به خاطر رفتارش با دوندر او را سرزنش بکند اما شیرین با بیخیالی قضیه ی مطب دکتر را پیش می کشد و انور سکوت می کند.

همان موقع خدیجه هم به سمت شیرین می رود و با عصبانیت او را سرزنش می کند و می گوید: «بسه دیگه هرچقدر بهت رو دادیم و لوست کردیم. تو باید به خودت بیای. انور تو چرا چیزی نمیگی؟ لابد وقتی شیرین اومده مطب دلتو نرم کرده! »

شیرین در حالی که به انور خیره شده می گوید: «آره رفتم مطب اما بابام اونجا نبود. رفته بود چیزی بخره برای همین نتونستم باهاش حرف بزنم! » انور با ناراحتی سرش را پایین می اندازد.

امره جیدا را برای خوردن شام به رستوران دوستش آیشین می برد و هردوی دخترها با دیدن هم کمی حسادت می کنند. امره و جیدا در مورد مرگ عزیزانشان صحبت می کنند و بعد امره از جیدا می پرسد که دوست پسر دارد یا نه؟

جیدا پوزخندی می زند و می گوید که کسی در زندگی اش نیست و امره می گوید: «برو بابا! یادمه همه پسرا دیوونه ت بودن. » جیدا می گوید: «پسرا تا وقتی بندازنت رو تخت دیوونه تن! »

امره می گوید: «هممون که اونجوری نیستیم. »

جیدا کمی به او خیره می شود و بعد می گوید: «آره. عارف و داداش انور واقعا مثل فرشته هان. »

امره می پرسد که آیا بین او و عارف چیزی است؟ و جیدا می گوید: «عارف و بهار عاشق همن. در ضمن من با بابای عارف رابطه داشتم! برای همین چیزی بین من و اون نمیتونه باشه… »

امره با دقت به حرف های جیدا گوش می دهد و بعد آیشین جلو می رود و از هردوی انها برای مهمانی دعوت می کند.

با اینکه جیدا مایل به رفتن نیست با اصرار امره قبول می کند و تمام مدت هم در مهمانی معذب و ساکت گوشه ای می نشیند و درست وقتی که کسی حواسش به او نیست انجا را ترک می کند.

وقتی هم به محله خودشان می رسد، شخصی را می بیند که جلوی مغازه ی عارف است و فورا در خانه ی عارف را می زند و می گوید که کسی را جلوی مغازه اش دیده که کمی مشکوک است.

آن دو نفر که یکی شان هم دزدکی وارد مغازه شده بود فورا فرار می کنند و عارف کسی را اطراف مغازه نمی بیند.

شب سارپ می رود تا پیش بچه ها بخوابد و برای همین بهار طبقه پایین می خوابد. صبح سارپ تا وقتی بهار چشانش را باز بکند کنار او می نشیند و بعد از بهار می پرسد: «تو از من متنفری؟ تو گفتی کاش من میمردم. من دیگه خودمو نمیشناسم بهار. اون سارپی که عاشق طبیعت بود کجاست؟ ببین چی به سر پیرل آوردم. حتی تویی که پر از شوق زندگی بودی هم عوض شدی… همش تقصیر منه…»

بهار از او می خواهد که فعلا تا وقتی که آنجا در کنار هم هستند به این چیزها فکر نکند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 174 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 175 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *