خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۷۸ + زیرنویس فارسی

اندر از حرفهای شاهیکا شوکه می شود. او سعی میکند غرور خودش را حفظ کند و زیر بار حرف شاهیکا نرود. او وقتی که بیرون می آید، با ییعیت قرار گذاشته و با او به کافه می رود. او به ییعت ماجرا را میگوید. ییعیت می‌گوید که شاهیکا دروغ میگوید و هیچ فیلمی از آن روز ندارد، زیرا کشتن اندر جزو نقشه های آنها نبوده و آن لحظه ییعیت بخاطر عصبانیت او را زده است و بعد ها نیز شاهیکا گفته بود که دوربین های امنیتی خراب بوده اند و چیزی ضبط نشده است. ییعیت از اینکه شاهیکا با او، اندر را تهدید میکند عصبی می شود.

ییلدیز به شرکت می آید و پیش لیلی می رود. او از لیلی در مورد رفتارهای شاهیکا سوال میکند و از اینکه او نیز مانند بقیه دستیاری دارد تا برایش کار کند، خوشش می آید. لیلی میگوید که رفتار خاصی بین هالیت و شاهیکا ندیده است و شاهیکا زیاد به اتاق هالیت نمی رود. ییلدیز سپس به اتاق هالیت می‌رود . هالیت از اینکه ییلدیز مدام به شرکت می آید تا او را چک کند عصبی می شود. او سپس به ییلدیز میگوید که داخل اتاق او شنود پیدا کرده اند و کار نادر است. او میگوید که این حدس را شاهیکا زده بود. ییلدیز با حرص میگوید که حتما کار خود شاهیکا بوده است، اما هالیت طبق معمول شاهیکا را باور دارد. او همچنین می‌گوید که قرار است به خانه بیایند و اتاق کار او را نیز بگردند. ییلدیز با یادآوری حرفهای تلفنی خودش با نادر در اتاق هالیت ، نگران و هول می شود.
ییعیت با عصبانیت در خانه به اتاق شاهیکا می رود و با او بخاطر تهدید کردن اندر دعوا میکند. شاهیکا چهره ای پیروزمندانه به خودش میگیرد .ییعیت با عصبانیت به او حمله کرده و گردنش را میگیرد تا او را تهدید به کشتن کند. شاهیکا رنگش پریده و می ترسد. او میگوید که دروغ نگفته و واقعا فیلم‌های آن شب را دارد و برای ییعیت ارسال خواهد کرد. ییعیت او را ول میکند و با عصبانیت بیرون می آید. شاهیکا به شدت از ییعیت حرصش گرفته است.

اندر در خانه، مشغول جمع کردن وسایلش برای رفتن به خانه کایا است. او ماجرای تهدید شاهیکا را برای جانر تعریف میکند. همان لحظه، شاهیکا برای اندر فیلم ضبط شده لحظه پرت کردن او داخل آب توسط ییعیت را ارسال میکند. اندر عصبی می شود و میفهمد که چاره ای ندارد.
در خانه کایا، اندر وقتی می فهمد که ییعیت با شاهیکا برخورد کرده است، او ییعیت را بخاطر این کار سرزنش میکند و میگوید که نباید شاهیکا را حساس کنند. و همچنین از ییعیت میخواهد که کایا از ماجرا باخبر نشود و خودش نیز دیگر هیچ واکنشی نشان ندهد.
شب در خانه ، همه برای شام جمع شده اند. اریم نیز برای شام به خانه کایا آمده است. سر میز شام، شاهیکا آمده و مدام به اندر زخم زبان و طعنه می زند. کایا عصبی شده و از او میخواهد بس کند. کمی بعد، شاهیکا اعلام آتش بس میکند و مقابل جمع از اندر معذرت خواهی میکند. سپس اندر را به بهانه دادن هدیه به اتاقش می برد. او از اندر نتیجه تصمیمش را میخواهد. اندر مجبور است همدست شدن با شاهیکا را قبول کند. شاهیکا میگوید که قدم به قدم باید طبق نقشه او پیش برود، و در وهله اول باید باعث جدایی هالیت و ییلدیز شود و برای هر دوی آنها پاپوش درست کنند و لیلی را به هالیت نزدیک کنند. اندر از اینکه باید چنین کارهای بکند عصبی است.
در خانه هالیت، ییلدیز پیش لیلا که قرار است فردا از ییعیت طلاق بگیرد می زود و او را دلداری میدهد.دز خانه کایا نیز، کایا با ییعیت در این باره حرف می زند‌. شاهیکا به خانه هالیت می رود‌.
ییلدیز با دیدن او در خانه اش عصبی می شود و با هالیت بحث میکند. شاهیکا میگوید که در مورد کار با هالیت صحبت دارد و صداهای ضبط شده در دستگاه شنود را برای او آورده است. ییلدیز هول می شود. هالیت به همراه شاهیکا به اتاق کارش می رود.
بعد از رفتن شاهیکا، ییلدیز متوجه می شود که هالیت چیزی از حرفهای او و نادر نفهمیده است و خیالش راحت می شود. همچنین از طرف انجمن با او تماس می‌گیرند و خبر میدهند که او رئیس انجمن شده است. ییلدیز خیلی خوشحال می شود و از هالیت نیز میخواهد فردا در مراسم انجمن کنار او باشد. هالیت که قرار است فردا با شاهیکا برای فروش یک کارخانه به شهر دیگری برود، میگوید که دیرتر پیش ییلدیز می آید.

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *