خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۴۵ + زیرنویس و دوبله

محسن و کرم و عایشه در جنگل هستند. کرم و عایشه برای شب به ولکان قول داده اند، اما محسن تعیین کرده که شب را حتما باید در جنگل بمانند.
در خانه، رضا مانده تا به جای نظمیه کارهای خانه را انجام دهد. نظمیه به عمد کارهای اضافه مثل شستن پرده و نصب کردن را برای رضا درست می کند تا او را خسته تر کند. ملاحت خانم قصد کمک کردن به رضا را دارد اما نظمیه اجازه نمی‌دهد .
وقتی محسن و بچه ها در جنگل اتراق کرده اند، جیدا از راه رسیده و به آنها ملحق می شود. عایشه عصبی شده و می داند که جیدا باز خودش را به بهانه ای به کرم نزدیک کرده است. او با خودش به بهانه عجله داشتن پرونده ای برای امضا کردن کرم آورده اما با این حال وسایل پیکنیک نیز آورده و به جمع ملحق می شود.

آنها برای گشت و گذار به جنگل می روند. جیدا عمدا خودش را به زمین می زند تا توجه کرم را جلب کند و کرم او را بغل کند اما محسن به او عصا می دهد و می گوید که پایش چیزی نشده است. همین اتفاق برای عایشه نیز می افتد و وقتی کرم عایشه را بغل می کند، جیدا با حرص و حسادت به آنها نگاه می کند.
از آنجایی که فالگیر به هولیا گفته بود که بچه آنها نابغه خواهد بود، هولیا، صمد را مجبور کرده که شروع به خواندن کتابهای سنگین و علمی بکنند تا برای تربیت فرزندشان آماده شوند.
ولکان چندین بار با کرم تماس می گیرد و منتظر برگشتن آنها برای برنامه ی شب است اما کرم می گوید که مجبور به ماندن هستند زیرا محسن اجازه برگشت نمی‌دهد. ولکان مجبور می شود تنهایی به خانه یلدا برود . آن دختر، با مادرش برای آشنایی ولکان آمده و وقتی ولکان می‌رسد، به او ابراز محبت کرده و دستش را می گیرد. ولکان در برابر عمل انجام شده قرار گرفته و نمی‌داند چه باید بکند.
شب در جنگل، کرم و عایشه مجبور هستند در کیسه خواب دو نفره چسبیده به یکدیگر بخوابند. نیمه شب جیدا بیدار می شود و وقتی آن دو را بغل همدیگر می بیند، از حسادت با خبرنگار تماس گرفته و می گوید که خبر بازیگر شدن جیدا را با جزییات پخش کنند.
در خانه ملاحت ، رضا تا شب خسته شده است. او که حالا قدر کار کردن نظمیه را فهمیده، به ارکوت تذکر می دهد که از این به بعد در کارهای خانه به نظمیه کمک کند. نظمیه نیز دیگر رضا را درک کرده و می داند که کار او در قهوه خانه سخت است.
صبح هنگام برگشت از جنگل، وقتی کرم خبر بازیگری را می‌شنود، از عایشه بابت اینکه دروغ گفته و قرارداد امضا کرده است دلخور می شود. آن دو دوباره لج کرده و مستقیم به دفتر وکیل طلاق می‌روند.
در خانه، هولیا و صمد در اخبار می‌بینند که فالگیر کلاهبردار بوده و دستگیر شده است. آنها از اینکه دیگر مجبور به کتاب خواندن نیستند و بچه ای معمولی خواهند داشت خوشحالند.
محسن وقتی به خانه می رسد، به کرم زنگ زده و می گوید که با آنها کار فوری دارد. کرم و عایشه برگه طلاق را امضا نمی‌کنند و فوری به خانه برمی گردند‌. آنها فکر می کنند که محسن همه چیز را به یاد آورده.
اما وقتی پیش محسن می روند، محسن بی مقدمه به آنها می گوید که می خواهد از یلدا جدا شود.

خیلی خوبه

عالی بود

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *