خلاصه داستان سریال ترکی عطر عشق قسمت سوم + زیرنویس و دوبله

 

آیلین به امره زنگ می زند از او میخواهد تا مدارکی را که خواسته به دستش برساند ولی امره امتناع می کند و می گوید: ” برادرش همه چیز را تحت نظر گرفته تا جاسوس را پیدا کند .”

لیلا خواهر صنم که در شرکت منشی امره است توسط جان تعلیق شده؛ چون جان به لیلا شک کرده که شاید جاسوس او باشد . و ترس آن می رود که صنم هم اخراج شود .

امره صنم را به اتاقش می برد و از او می خواهد که توی شرکت چشم و گوشش باشد و از جان برایش خبر ببرد. در عوض او هم چهل هزار لیر به صنم می دهد و نمی گذارد خودش و خواهرش اخراج شوند .

لیلا که تعلیق شده به خانه می رود و برای خواستگاری مظفر از صنم آماده می شود .

این خواستگاری قلابی است و از قبل جواب رد به آن داده شده .

صنم چک هزار لیری را که از امره گرفته به آقا خلیل که بستان کار پدرش است می دهد و سفته های پدرش را از او می گیرد .

صنم وقتی به خانه می رسد مظفر و مادرش برای خواستگاری آمده اند . آیسون خانم می گوید: ” مظفر و صنم قبلا حرف هایشان را زده اند و امشب باید کار را تمام کنیم .” ولی صنم می گوید : ” من شاغل هستم و نمی توانم با او ازدواج کنم .” مظفر از شنیدن این جواب بی حال شده غش می کند و خواستگاری به هم می خورد .

جان و صنم در آن واحد صحنه ای را در ذهن مرور می کنند که همدیگر را در تاریکی بوسیده اند؛ بدون اینکه از هویت هم خبر داشته باشند .

صنم پرونده ای را که پستچی برای امره آورده تحویل می گیرد و قصد دارد آن را به دست امره برساند ولی با حواس پرتی او پرونده لابلای پرونده های دیگر به اتاق جان فرستاده می شود . صنم ماجرا را به اطلاع امره می رساند و امره می گوید اگر جان پرونده را بخواند خودش و خواهرش اخراج خواهند شد بنابراین صنم تصمیم می گیرد هرطور شده پرونده را به دست بیاورد ولی هرکاری می کند نمی تواند. او تا تعطیل شدن شرکت صبر می کند سپس داخل اتاق می شود و پرونده را داخل کیفش می گذارد اما متوجه می شود که پرونده را اشتباهی برداشته و جان پرونده ها را با خود به خانه برده است . امره که می داند اگر پرونده را به دست آیلین نرساند رابطه ش با او به خطر میفتد از صنم می خواهد به خانه آنها برود و پرونده را گیر بیاورد .

صنم با ترس و لرز از دیوار خانه عزیزخان پایین می پرد و وارد خانه شان می شود . پس از مدتی گشتن پرونده را از لابلای پرونده های دیگر بیرون می کشد ولی موقع فرار با صندلی برخورد می کند و صدای بلندی ایجاد می شود. ولی همین که می خواهد از در خارج شود جان جلویش سبز می شود و با دیدن او جا می خورد. ولی بوی عطر صنم او را یاد دختر ناشناسی که او را بوسید میندازد …

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *