خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 199

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 199 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید. 

سریال هرجایی قسمت 152

سریال هرجایی قسمت 199

هازار جلوی هتل محفوظ در حالی که به سمت عمارت شاداغلو می رود زهرا را می بیند که از هتل خارج می شود و دچار تردید می شود.

میران سراغ فیرات می رود و به او می گوید: «ماجرای مامورها کار جهان بود.

ممکنه دزدیده شدن عزیزه هم کار فسون باشه. چون احتمال داره فسون و جهان با هم همدست شده باشن.»

او می گوید برای پیدا کردن کسی که ریحان را مسموم کرده باید عزیزه را پیدا کنند. فیرات قول می دهد عزیزه را هر کجا باشد گیر بیاورد.

نصوح سراغ فسون می رود و از او در مورد غیب شدن میران و عزیزه می پرسد و می گوید: «هر کی بخواد خانواده منو آزار بده جوابش رو خواهم داد.»

فسون می گوید: «اگه سراغ عزیزه رو از من بگیری تعجب نمی کنم ولی من با میران دشمنی ندارم. و حتی من اونو به خانواده ش رسوندم. اگه اینطوری با شک با من رفتار کنی ممکنه دوستی بین دو خانواده از بین بره.» نصوح می رود و هارون به مادرش می گوید: «امیدوارم توی این ماجرا نقشی نداشته باشی.»

نصوح به خانه برمی گردد و به هازار و جهان و اهل خانه می گوید که سراغ فسون رفته ولی او اینطور وانمود کرده که از چیزی خبر ندارد. جهان خشمگین می شود و به پدرش می گوید: «به چه حقی سراغ فامیل من رفتی و از حساب پرسیدی؟»

آزاد سعی می کند مانع برخورد پدر و پدربزرگش بشود و هازار می گوید: «پسر من گم شده و جهان به فکر فامیل خودشه!»

ریحان هم داد می زند: «شاید هم با فسون همدست شده چون قبلا هم می خواست میران رو بکشه.» جهان بر سر ریحان فریاد می زند و می گوید حق ندارد بی ادبی کند و در همین حال میران وارد عمارت می شود و به سمت جهان هجوم می برد و می گوید: «حق نداری با زن من اینطوری صحبت کنی.»

سپس ریحان را که بی رمق شده بغل می کند و به اتاق دیگری می برد.

جهان می گوید: «حالا که من آرامش اهالی این خونه رو به هم می زنم خانواده م رو برمی دارم و از اینجا میرم.»

آزاد به او می گوید که از روی خشم تصمیم نگیرد.

جهان از عمارت خارج می شود و به دوستش زنگ می زند. او می گوید: «عزیزه رو با اسلحه میران می کشیم و گناه رو گردن اون می اندازیم.»

نصوح از پشت سر جهان حرف های او را می شنود و پسش را تعقیب می کند. ریحان گریه می کند و به میران می گوید: «یکی از بچه هامو از دست دادم. ممکن بود تو هم کشته بشی و من بچه م رو بدون پدر بزرگ کنم. من تا کی باید تاوان کارای دیگرانو بدم؟ خسته شدم. آرامش می خوام. ما باید از این خونه بریم.»

میران گریه می کند و از او به خاطر همه چیز عذرخواهی می کند و با هم به کلبه کوچکشان برمی گردند.

زینب وقتی به خانه اسما می رسد او را بیهوش پیدا می کند و به آمبولانس زنگ می زند و سپس با فیرات تماس می گیرد و از او می خواهد فورا خودش را به بیمارستان برساند چون حال مادرش خوب نیست. فیرات با عجله به بیمارستان می رود و وقتی می فهمد که مادرش خودکشی کرده به تلخی گریه می کند و زینب او را در آغوش می گیرد.

میران و ریحان برای خداحافظی با بچه از دست رفته فانوس کاغذی روشن می کنند و او را به خدا می سپارند اما تسلی دادن ریحان خیلی سخت است.

محفوظ به دیدن فسون می رود و می گوید: «من اصلان رو نکشتم. اون به خاطر اشتباهات خودش مرد.

یکی به ریحان سم داده و یکی از بچه هاشو کشته. بالاخره پیداش می کنم و جزاش رو میدم. من و اصلان قرار بود کارایی انجام بدیم که نصفه موند. این وسط یکی داره نقش بازی می کنه.» فسون از حرف های محفوظ می فهمد آن که دلشاه را از دست افراد او دزدیده محفوش بوده و به نگهبان ها دستور می دهد که او را تعقیب کنند.

جهان سراغ عزیزه که او را در چاهی انداخته می رود و می گوید: «تو بی رحم و ظالمی. به خاطر کارهایی که با خانواده من کردی با اسلحه میران کشته میشی.»

و اسلحه را به سمت او نشانه می رود. عزیزه زیر لب دعا می خواند و در همین حال نصوح خودش را می رساند و از جهان می خواهد که دست نگه دارد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 199 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 200 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *