خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 166

در این مطلب خلاصه قسمت 166 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 166

یاماچ بعد از از دست دادن اسلحه ها سراغ یوجل می رود و او را کتک می زند و بعد هم از ارتفاع اویزانش می کند تا حرف بزند. یاماچ به او می گوید: «اسلحه ها پریدن. بره های سیاه به راحتی آب خوردن همه اسلحه هارو پیدا کردن. چجوری این اتفاق افتاد؟! »

یوجل که ترسیده می گوید: «من چرا باید برای کسایی که میخواستن منو بکشن خبرچینی کنم؟ اگه میخواستم برای اونا کار کنم، اصلا چرا جای باطریارو بهتون گفتم؟ »

یاماچ که حرف یوجل به نظرش حق می آید او را بالا می کشد.

یاماچ از یوجل می خواهد که حرف بزند و اطلاعات بیشتری درمورد بره ها به او بدهد. یوجل می گوید: «تو کار اسلحه و اینا نیستن ولی اگه همچین فرصتی گیرشون بیاد مطمئنا ازش استفاده میکنن. بعدشم اسلحه هارو آب میکنن ولی زمان میبره و تا اون موقع تو انبار نگهشون میدارن. »

یاماچ از او می پرسد که انبار کجاست و یوجل می گوید: «من سه تا انبار میشناسم. اما نمیدونم تو کدوم یکی نگهشون میدارن. باید بریم نگاه کنیم. »

بعد هم می گوید: «تو باید سوال درست رو ازم بپرسی. تو ازم بپرس من چجوری میتونم این دوتا رو به جون همدیگه بندازم! »

یاماچ می گوید: «چتو و ماحسون دو نفر نیستن که به جون هم بیافتن. یه نفرن. متحدن. »

یوجل می گوید: «اما اگه ماحسون بدونه چتو چه چیزایی ازش مخفی میکنه، طاقت نمیاره. »

بعد هم می گوید: «میدونی منبع درآمد اصلی اینا چیه؟ از طریق فروش ارگان های داخلی به دست میاد.

ماحسون روحشم خبر نداره. ماحسون هرچی چتو بگه باور میکنه. بزرگترین نقطه ضعف ماحسون باور کردنه. »

ماحسون به همراه افرادش سراغ اولوچ می رود. ماحسون به او می گوید: «چون تو دختر داری باید مراقب خودت باشی! » اولوچ از تهدید او می ترسد.

از طرفی بره های سیاه به کارخانه کشتی سازی که داملا، دختر اولوچ در آنجاست حمله می کنند تا اگر لازم شد او را بگیرند. ماحسون به اولوچ می گوید: «تو باید بدونی با کی کار کنی، با کی کار نکنی! یه بار دیگه اشتباه نکن! »

بعد هم او را کتک می زنند و می روند. ادریس و عمو و جومالی برای دیدن او می روند و اولوچ را زخمی روی زمین می بینند.

اولوچ به آنها می گوید که داملا را نجات دهند. جومالی به سمت کارخانه می رود و داخل یکی از اتاق ها می شود که داملا از پشت اسلحه را به سمت می گیرد. وقتی داملا می پرسد که او کیست؟

جومالی می فهمد که داملا پشت سرش است خیالش راحت می شود. اما داملا با پررویی با او صحبت می کند و جومالی را عصبی می کند. جومالی او را پیش پدرش می برد و اولوچ از ادریس می خواهد که داملا مدتی پیش آنها و در خانه آنها بماند تا در امان باشد.

ماحسون وقتی به خانه برمیگردد چتو را سالم و سرحال می بیند و خوشحال می شود. بعد از او می پرسد: «چیشد اینجوری شدی؟ من نفهمیدم. اون وارتلوی حرومزاده… »

چتو حرفش را قطع می کند و می گوید: «یه سورپرایز خیلی خوب درمورد وارتلو حرومزاده برات دارم! میمیره. اون مسئله رو حل شده بدون. منم یارو انگشتر دار رو از دور خارج کردم و مستقیم رفتم پیش آقا بایکال! » کمی بعد رمزی به آنجا می آید و قبول می کند که کمکش کند.

یاماچ همه کلی پرونده به علیچو می دهد و از او می خواهد که پرونده ی پزشکی مربوط به بره ها را از بین آنها پیدا کند.

چتو ویصل را صدا می زند و به او می گوید که باید اعتماد وارتلو را جلب کند و به او نزدیک بشود.

سلطان به آشپزخانه محله می رود و به کمک زن های محله آنجا را راه می اندازد. کمی بعد ماحسون به آنجا می آید. مکه و دوستانش عصبانی می شوند و سعی می کنند ماحسون را بیرون بیندازند که سلطان می گوید اشکالی ندارد و کاسه ای سوپ برای ماحسون می ریزد و روبروی او می نشیند.

سلطان به او می گوید: «بگو بچه هاتونم هر موقع گشنه شون شد بیان. ما نونمون رو از هیچکس دریغ نمیکنم. اون کسایی که میان اینجا بچه های بی کس و کار و کارتن خواب بینشون زیاد هست. شاید نتونیم به همه برسیم اما اگه ازشون محافظت کنیم شاید مثل تو نشدن… شاید اگه تو هم زودتر میومدی اینجا اینجوری نمیشدی. ما هم خانواده ات میشدیم. منم مادرت میشدم… کی تورو انقد ناراحت کرده؟ ترکت کردن؟ »

بعد هم دست نوازی روی صورتش می کشد و می گوید: «زخمت چقدر عمیقه پسرجون. »

ماحسون بلند شده و می رود و همان لحظه وارتلو از راه می رسد تا او را بیرون کند.

آن دو با هم بحث می کنند و ماحسون تهدید وار به او می فهماند که خانه ی جدیدش را میشناسد!

وارتلو که احساس خطر کرده با سرعت به سمت خانه اش می رود. همان موقع ویصل اسلحه به دست به سمت خانه وارتلو می رود و سعادت هم در را به رویش باز می کند.

یاماچ و متین و جلاسون سراغ دوتا از انبارهایی که یوجل گفته می روند و هردو خالی است. بعد هم سراغ انبار سوم می روند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 166 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 167 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *