خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت ۳۸ + زیرنویس و دوبله

سلام همراهان عزیز استارا خبر. در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 38 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

 

سریال هرحایی (تردید)

سریال هرجایی قسمت 38

هازار با عصبانیت به طرف میران می رود و می گوید: «می خواهی دختر من را بخری؟! »

ریان می گوید: «پس دلیل مصادره کردن اموال این بود که من را بخری؟ »

میران از این که منظور او را اشتباه برداشت کرده اند فقط به ریان خیره می شود.

نصوخ می گوید: «ما را اشتباه گرفته ای. ما خرید و فروش نداریم. مراقبت از ریان بر عهده ی ماست. او با آزاد ازدواج خواهد کرد و عروس و دختر این خانه خواهد شد. ما او را به عنوان همخوابه به تو نمی دهیم! حالا از اینجا گم شو! »

میران به سمت ریان می رود و او را تکان می دهد و می گوید: «این به خاطر تو است. یک چیزی بگو. یه کاری کن. »

ریان می گوید: «من فروشی نیستم. »

و چشمش به گونول می افتد که از پشت در به آنها نگاه می کند و می گوید: «با آزاد ازدواج خواهم کرد. تو هم برو به جایی که به آنجا تعلق داری. »

میران با درماندگی به او خیره می شود و برمی گیردد و گونول را منتظر می بیند و با خشم او را سوار ماشین می کند و می گوید: «در کار من دخالت نکن. »

ریان به اتاق نصوخ می رود و قصد او را از حرف هایش جویا می شود.

نصوخ می گوید: «اگر ازدواج تو با آزاد باعث اتحاد خانواده شود من موافق آن هستم. می خواهم آرامش به خانواده ام برگردد. و بدان درمورد اجلت و عمرت من تصمیم می گیرم. »

نصوخ از خانه بیرون می رود و هازار از او می پرسد: «علت تصمیمش چه بوده؟ »

نصوخ می گوید: «پدری که تو از قلبت بیرون انداختی دختر بدکاره ی زهرا را به دشمن نفروخت. حالا که تو من را ترک نکردی من هم می خواهم آرامش به خانواده ام برگردد. »

و آن طرف تر به کسی زنگ می زند و می گوید: «وقتش که برسد باید ریان را بدزدیم و از پرتگاه پرت کنیم تا بمیرد. »

هازار که حرف های او را نشنیده است به او می گوید: « تا دیروز می خواستی ریان را بکشی. امروز قرار ازدواج می دهد! اگر از این کار تو به ریان آزاری برسد من هم تلافی خواهم کرد. »

میران وارد عمارت اصلان بی می شود و مادربزرگش را با خشم صدا می کند.

عزیزه که شنیده او می خواسته مصادره اموال شاداغلوها را متوقف کند سیلی ای به صورت او می زند و می گوید: «چطور می توانی خانواده ی من را تحقیر کنی؟ »

میران می گوید: «به خاطر کارهای من ریان می خواهد با کسی که دوستش ندارد ازدواج کند. من باید انتقامم را از هازار می گرفتم نه از دختر بی گناهش. از حالا راهمان جدا می شود اگر ضبط اموال را متوقف نکنی. »

عزیزه می گوید: «اموال من است و من تصمیم می گیرم. برو و اگر جرئت داری از مادرت طلب بخشش کن. تو از انتقام دشمنت و قاتل او دست کشیدی! » میران فریاد زنان خارج می شود.

گونول با خوشحالی می گوید: «خودم شنیدم که نصوخ قرار ازدواج آزاد و ریان را گذاشت. میران به زودی هم اشتباهات من و هم ریان را فراموش خواهد کرد. »

میران به مزار مادرش می رود و به تلخی گریه می کند و می گوید: «به یک بی گناه ظلم کردم حالا نه می توانم زندگی کنم و نه بمیرم. » و از مادرش طلب بخشش می کند.

هازار به زهرا می گوید: «ما نمی توانیم شاهد بدبختی دخترمان باشیم. باید به او بگوییم که دختر من نیست. »

زهرا مخالفت می کند و می گوید: «دختر من یتیم شد. دوباره با این حرف ها یتیمش نکن. »

هازار می گوید: «اگر ناراحت شود از من می شود. تو از خون او هستی و همیشه کنارت خواهد ماند. »

زهرا می گوید: «وقتی ریان اخودش این شرایط را قبول می کند ما حق نداریم دخالت کنیم. »

آزاد از پشت در حرف های آنها را می شنود و گریه کنان به خدا می گوید: «چرا سنگینی این بار را به دوش من گذاشتی؟ اگر بگویم، اگر نگویم در هر دو حالت ریان ناراحت خواهد شد. »

میران عکس های ریان را تماشا می کند و می گوید: «دیگر تحمل ندارم و نمی توانم نفس بکشم. »

ریان صبح زود به استخر می رود و به اسبش که مونس اوست می گوید: «پدربزرگ بالاخره پشتم درامد و از من حمایت کرد. »

اسبش را برمی دارد و به دشت می رود و با خود می گوید: «ازدواج با آزاد تصمیم درستی است. آزاد من را دوست دارد و من با او خوشبخت خواهم شد. »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 38 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 39 مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *