خلاصه داستان سریال استانبول ظالم قسمت ۶۲ + زیرنویس فارسی
آگاه همه را برای سرمیز شام میخواند زیرا میخواهد در مورد موضوع مهمی صحبت کند. جنک و جمره و شنیز سرمیز شام هستند که آگاه میگوید ندیم را به لندن فرستاده است. جمره که شوکه شده چندین بار میپرسد چرا لندن؟ شنیز میپرسد:« همون آسایشگاهی که قبلا تعریفشو میکردم و قبول نمیکردی؟ اگاه تایید میکند و وقتی حال بد جمره را میبیند به پسرش میگوید تا او را به هواخوری ببرد. جمره در حیاط گریه میکند زیرا کلی سختی کشیده و بخاطر ندیم ازدواج کرده تا بتواند در کنار ندیم باشد حالا او رفته است. جنک حال جمره را میفهمد و میگوید که بیخودی ازدواج کرده اند و این وضعیت دیگر معنا ندارد. او برای اینکه حال جمره را عوض کند به دیسکو میروند تا جدایی شان را جشن بگیرند. در آنجا جمره با دوستان جنک آشنا میشود و مشروب میخورند.
سحر نریمان را به ویلا میفرستد تا در خانه با دخترش تنها باشد. جرن از نگاه های سنگین مادرش خسته شده و میگوید هر سوالی دارد بپرسد. سحر میخواست بپرسد آیا افترا های آگاه حقیقت دارد یا خیر؟ آیا جرن و جنک باهم رابطه دارند؟ سحر رویش نمیشود این سوال هارا از دخترش بپرسد برای همین ساکت میماند.
جرن در اتاقش با نریمان تماس میگیرد تا از وضعیت ویلا باخبر شود. نریمان میگوید که جنک در خانه نیست. جرن به گوشی جنک زنگ میزند و جمره برمیدارد..جرن که صدای موزیک را میشنود میگوید:« خوش بگذرون چون بزودی بابا میشی و خوشگذرانی ها تموم میشه جمره بخاطر سروصدا نتوانست حرفهای جرن را بشنود و جرن را صدا میکند. جرن زود تلفن را قطع میکند. ابتدا میترسد که خواهرش شنیده باشد اما بعدا از کارش راضی ست زیرا میخواهد همه بدانند پدر بچه اش کیست. جنک که کنار دوستانش بود متوجه میشود گوشی اش دست جمره است و به سراغش میرود. جمره با حالت مستی مدام میپرسد که چرا جرن به او زنگ زده. جنک تصمیم میگیرد از آنجا بروند. رسانه ها متوجه جروبحث آنها شده و فیلم و عکس میگیرند. جنک به سوال های خبرنگار میگوید که موضوع فقط یک حسادت است.
صبح روز بعد، این خبر در تلویزیون پخش میشود. جرن با دیدن آن متوجه میشود که خواهرش چیزی نشنیده و جنک بازهم قسر دررفته است. جنک برگه درخواست طلاق را اماده کرده و به جمره میدهد تا امضا کند.
شنیز به منشی آگاه زنگ زده و از ندیم میپرسد. منشی میگوید که کارهای سفر ندیم به لندن را خودش انجام داده است. شنیز مطمئن میشود که ندیم به آسایشگاه رفته و دیگر بازنخواهد گشت. از این رو خوشحال میشود و به پسرش نیز میگوید. او حالا به این فکر میکند که چطور از قضیه بچه خلاص شوند.
داملا به جمره اخبار دیشب را نشان میدهد. جمره اتفاقات دیشب را به یاد میآورد که جرن به جنک زنگ زده بود.
آگاه به مزرعه ای دور از شهر میرود که درواقع ندیم را آنجا نگه میدارد. ندیم در آنجا زیرنظر پزشک درمان خواهد شد. دکتر در مورد وضعیت ندیم به آگاه گزارش میدهد. او میگوید ندیم از وقتی اخبار جنک و جمره را در تلویزیون دیده، دپرس شده. آنها قبلا با عکس های خانوادگی آزمایشی روی ندیم انجام داده اند. ندیم به عکس آگاه لبخند زده، به عکس شنیز و جنک نگاهی نکرده ولی تا عکس جمره را دیده خوشحال شده و آن عکس را نگه داشته است. آگاه از عشق ندیم به جمره خبر دارد و دکتر میگوید که با این وضعیت روحی امکان پیشرفت وجود ندارد.