خلاصه داستان سریال بوی باران قسمت ۲۰ + زیرنویس و دوبله

 

سیمین شهاب را پیچ گوشتی به دست در حال ور رفتن با دی وی دی پلیر می بیند. تعجب می کند و با کنایه می گوید: “قبلا که ندیدم یه لامپ عوض کنی!” شهاب جواب می دهد: “داشتم فیلم می دیدم. سی دی توی دستگاه گیر کرد.” ترانه این صحنه را می بیند و به شک می افتد. داخل دستگاه را باز می کند و سی دی را که شهاب مخفی کرده بود پیدا می کند و محتوای آن را می بیند که فیلم شکنجه شدنِ فرشته به دست آرمان است. او فیلم را همراه خانم زاهدی پیش آقای بازپرس می برد و به او نشان می دهد. آقای رستگار بعد از دیدن فیلم می گوید: “این فیلم فقط این موضوع را نشان می دهد که شما مرتب در حریم خصوصی دیگران سرک می کشید.” و می خواهد بداند که آن سی دی را از کجا آورده اند. ترانه می گوید: “مهم این است که فیلم نشان می دهد کسی جز برادر من انگیزه ی قتل داشته است.” رستگار توضیح می دهد: “برای انجام قتل ممکن است عده ای کسی را به سوی یک عمل هدایت کنند و تنها یک نفر قتل را انجام دهد. در واقع برای لحظه ی قتل همه ی شرایط علیه پیمان است.” در همین باره رستگار با خانم زاهدی هم بحثش می شود.

در ادامه رستگار به همراه پلیس شهاب و آرمان را دستگیر می کند. رستگار فیلم کتک خوردن فرشته را به شهاب نشان می دهد. او هم برای اینکه خود راتبرئه کند به سمت آرمان حمله می کند، داد و بیداد راه می اندازد و می گوید: “چرا این کارو کردی؟ به خاطر دو تا چک؟!” رستگار بعد از آرام کردن او می پرسد: “یعنی خبر نداشتی؟” شهاب جواب می دهد: “ارمان به من گفت گوشمالی اش کرده، من فکر کردم یه چَک بهش زده.” در ادامه درباره ی فرشته می گوید: “گفتن نداره ولی اون مواد می کشید. بعد از یه مدت شروع کرد به تهدید کردن من که اگه باهاش ازدواج نکنم چِک ها رو به من نمیده. منم نه اینکه نخوام باهاش ازدواج کنم ولی هی توهم می زد و …” و خطاب به رستگار می گوید: “شما که قاتل رو گرفتین، مدارک کافی هم که دارین، از من می پرسید که چرا از تو کارخونه م پول برداشتن و من متوجه نشدم؟” رستگار که کمی سردرگم شده است از او می خواهد یک بار دیگر ماجرا را توضیح دهد.

ازطرفی سهیل که به خاطر رفتارهای مادرش کمی دلخور است دیر به خانه می رود و مادرش به اتاق او می آید و درباره ی نگرانی اش برای آینده ی سهیل می گوید. سهیل جواب می دهد: “من واقعا ترانه را دوست دارم و حالم با او خوب است و پای تمام مشکلاتش هستم.”

شهاب و آرمان بعد از بازجویی در خانه اند. ترانه آنها را می بیند و با عصبانیت به خانم زاهدی زنگ می زند و می گوید: “من از اولش هم می دونستم که آقای رستگار یه ریگی تو کفشاشه. این دو تا رو یک روز هم نگه نداشته تو بازداشتگاه.” سیمین که متوجه دستگیر شدن شهاب شده است، به او می گوید: “هی جواب سربالا…چه ماجرایی هست که نمیگی؟ فکر میکنی ما پرتیم؟” سیاوش هم که فیلم را دیده است با عصبانیت از در وارد می شود و می گوید: “همه چیز رو نابود کردی. چرا وکیل نمی گیری؟” شهاب فقط کارش را توجیه می کند و جواب می دهد: “کاری نکردم که! کتک زدن فرشته هم کار آرمان بوده.” سیاوش که از جواب های او کلافه شده، می گوید: “بحث اینه که یه آتویی ازش داشته که مجبور شده باهاش ازدواج کنه.” بعد از شهاب می پرسد: “چه آتویی ازت داره؟” شهاب بدون اینکه جواب دهد به اتاقش که آرمان در آنجاست می رود. آرمان به او می گوید: “یه نفراون فیلم رو از این خونه برداشته.” و به ترانه شک می کند. بنابراین شهاب و آرمان ترانه را تعقیب می کنند. ترانه که در تاکسی نشسته است و می خواهد به بیمارستان برود متوجه تعقیب شدنش می شود و از راننده می خواهد که مسیر را تغییر دهد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *