خلاصه داستان سریال ترکی آموزگار (معلم) قسمت 22

در این مطلب خلاصه قسمت 22 سریال آموزگار را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال آموزگار قسمت 12

سریال آموزگار قسمت 22

بین بچه ها بحث درمی گیرد. عده ای طرف استاد عاکیف هستند که تعدادشان کم است اما عده ای او را قاتل می دانند و حتی حس می کنند که ممکن است آکیف در آخر آنها را هم بکشد. فقط گیزم است که همچنان قاطعانه به استاد اکیف باور دارد. او رو به همه می گوید: «سر رویا هم همین بلا اومد. مگه ما هم ویدیوی دوپینگش رو نگاه نکردیمو نگفتیم که اون این کارو کرده؟ اما دیدین که اشتباه کردیم. » اما بچه ها حرف او را قبول نمی کنند.

آتش می گوید که بهتر است استاد خودش بیاید و همه چیز را تعریف بکند تا حقیقت را از زبان خودش بشنوند. اما بچه ها حتی این را هم قبول نمی کنند و می گویند که وقتی استاد خودش نیست که توضیحی بدهد پس آنها هم نباید منتظر او بمانند. گیزم می گوید: «استاد آکیف نمیتونه قاتل باشه. » سلین می گوید: «همه کلاس باور میکنن، فقط تو باور نمیکنی. تو عاشق این ادم شدی؟! » گیزم جا می خورد و آتش نگاهی به گیزم می اندازد. گیزم با ناراحتی کلاس را ترک می کند. آتش دنبال او می رود و از طرف همه از او معذرت خواهی می کند.

آتش وقتی ناراحتی او را می بیند می گوید: «من بهت حق میدم. اما دیدی وقتی آدم با کسی که گروگانش گرفته خو میگیره و عادت میکنه. هممون اینطوری شدیم اما این وسط تو بیشتر از همه به استاد عادت کردی! » گیزم از این حرف او دلخور می شود و به سمت آتلیه استاد می رود و از پشت در به او می گوید: «استاد خواهش میکنم بیرون بیاین و ادعای استاد تانر رو از بین ببرین و از خودتون حمایت کنین. » آکیف حرف های او را می شنود و فقط از گیزم می خواهد که برود و تنهایش بگذارد.

متین به کنان زنگ می زند و در مورد وضعیت بد و فشاری که زیر آن است صحبت می کند. بعد به آرامی می گوید: «تو اصلا شده به آکیف شک کنی؟ » کنان می گوید: «حتی فکرشو هم نکردم! اون درست کارترین ادمیه که میشناسم. » متین می گوید: «میدونم اما ما همه اتفاقات رو فقط از زبون اون شنیدیم. »

کنان از متین می خواهد که این شک را از ذهنش بیرون بریزد.
عاکف وقتی یاد حرف های دکترش می افتد که گفته بود مصرف داروهایش ممکن است عقلش را به زوال ببرد اما در عوض دردهای او را کمتر می کند، قرصش را دور می اندازد تا بتواند فکر کند.
وقتی کنان با ضیا پدر رویا مشغول صحبت می شود، زینب حرف های آن ها را می شنود و پدرش را تعقیب می کند.

ییلماز و ماهیر راه می افتند تا مادر رویا را به هر طریقی که شده پیدا بکنند اما وقتی به خانه ی او می رسند یکی از همسایه ها می گوید که فاطمه دیشب چمدانش را جمع کرده و از خانه رفته است.
آکیف وارد کلاس می شود. همه از او توضیح می خواهند. عاکف که حال خوبی ندارد فقط می گوید: «الان نمیتونم جواب دقیقی بهتون بدم چون به خاطر بیماریم و داروهایی که استفاده میکنم ذهنم بهم ریخته س. ازتون خواهش میکنم بهم اجازه بدین تا به خودم بیام. تا ساعت هشت شب به من فرصت بدین تا با یه جواب قانع کننده بیام سرکلاس. اگه نتونستم سر ساعت هشت همتون رو آزاد میکنم. » و کلاس را ترک می کند.

متین تانر را گوشه ای می کشد و به او می گوید به خاطر وجودش در مدرسه و توجه مردم و خبرنگارها به او، بهتر است به خانه برگردد. تانر که از این رفتار خوشش نیامده و کمی به متین شک کرده، از داملا، وکیلش می خواهد تا هرچه اطلاعات می تواند در مورد فرمانده متین پیدا بکند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال آموزگار قسمت 22 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال آموزگار قسمت 23  مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *