خلاصه داستان سریال ترکی بچه قسمت 62

همراهان گرامی در این بخش خلاصه قسمت 62 سریال بچه را برایتان اماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ترکی بچه

سریال بچه قسمت 62

همه به ساحل می روند و دنبال افه می‌گردند، اما او را پیدا نمی‌کنند.

کمی بعد، رضا به علی کمال خبر میدهد که آشنایانش افه را در سوپر مارکت اطراف دیده اند. علی کمال و رضا به سرعت به سمت آن سوپر مارکت می روند.

رضا به عمد سمت در انبار می رود و آنجا را به علی کمال نشان میدهد.

علی کمال داخل رفته و در سردخانه را می‌بیند و آنجا را به زور می‌شکند.

او افه را با پیکری نیمه جان و بیهوش شده میبیند و او را بغل کرده و سریع به بیمارستان می برد.

همگی در بیمارستان برای افه جمع می شوند. حال او بهتر شده اما همچنان بیهوش است و باید در بیمارستان بماند.

شعله، طلبکارانه آکچا را مقصر این اتفاق میداند، زیرا که او افه را به آکچا سپرده بود و آکچا بدون اطلاع به آنها، افه را تنها گذاشته بود.

او از آکچا جواب میخواهد که چرا آن روز افه را رها کرده بود.

آکچا نگاهی منظور دار به علی کمال می کند.

شعله اصرار کرده و مدام سوال خودش را تکرار می‌کند.

او به رفتارهای علی کمال شک کرده و متوجه می شود که آنها چیزی را از او پنهان می‌کنند.

حسن، از رضا بخاطر پیدا کردن افه تشکر میکند و با او خوب برخورد میکند.

شاهین، خواستگار زینب، به همراه دوستش داخل ماشین است و مقدار زیادی دلار را داخل ساکی جاسازی میکنند.

او میگوید که این آخرین پله است و حالا میخواهد با زینب ازدواج کند و بعد فرار کند.

زینب و امینه، دسته گلی خریده و برای عیادت افه به بیمارستان می روند.

زینب دم در حسن را میبیند و به عمد به او میگوید که در حال ازدواج است.

او که از حسن خوشش می آید، انتظار واکنشی از سوی حسن دارد، اما وقتی بی اهمیتی حسن را میبیند حرصش میگیرد.

حسن به سوپر مارکتی که افه آنجا بود می رود. او از مسئول آنجا میخواهد که فیلمهای دوربین مدار بسته را به او نشان بدهند تا بفهمد که افه چگونه داخل اتاق گیر کرده است.

او مردی را میبیند که افه را تعقیب کرده و سپس در سردخانه را به روی او می بندد.

حسن متعجب و عصبی می شود و از چهره آن مرد عکس میگیرد تا او را پیدا کند و علت این کارش را بفهمد.

شعله برای چکاپ بچه پیش دکتر می رود. دکتر میگوید که شرایط او حساس است و باید بیشتر مراقب باشد و استراحت کند.

علی کمال نگران شعله می شود و با او با مهربانی برخورد میکند.

حسن به بیمارستان می رود و به دوستانش عکس آن مرد را نشان میدهد و از آنها میخواهد که او را پیدا کنند.

آکچا نیز از حسن میخواهد که هر طور شده او را پیدا کند و گوشمالی بدهد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال بچه  قسمت 62 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال بچه قسمت 63  مراجعه فرمایید.

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *