خلاصه داستان سریال ترکی تصادف قسمت ۳ + زیرنویس فارسی و دوبله

همراهان عزیز در این بخش خلاصه قسمت ۳ سریال تصادف را آماده کرده ایم.

امیدوارم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تصادف قسمت ۳

 

قدیر وقتی متوجه فردی که قصد عملیات انتحاری دارد می شود، سریع اسلحه اش را بیرون کشیده و تیری وسط پیشانی او می زند.

همگی ترسیده و جمعیت پراکنده می شود.

قدیر بالای سر جنازه می رود و وقتی لباس او را باز میکند، بمب ها را می بیند.

او فریاد می زند و همان لحظه وقتی سرش را برمیگرداند، پشت سر اسلی و دنیز، یک فرد دیگر را میبیند که در حال زدن دکمه بمب خود است.

قدیر با سرعت به سمت آنها می دود ، اما آن فرد دکمه را فشار داده و منفجر می شود.

همه افراد پراکنده شده و با موج انفجار، به اطراف پرت می شوند.

وقتی قدیر به خودش می آید، بلند شده و با بی تابی دنبال اسلی و دنیز میگردد، اما آنها را پیدا نمیکند.

او متوجه می شود که زن و بچه اش را از دست داده است.

قدیر را که صورتش زخمی شده، به بیمارستان می برند، و همه همکاران و مدیرش بالای سر او هستند.

قدیر از جایش بلند شده و با عصبانیت میخواهد بیرون برود، اما جلوی او را میگیرند.

او به شدت به هم ریخته است.

غالب به خانه می رود و به زینب میگوید که باید از ترکیه بروند و زندگی جدیدی را شروع کنند.

زینب از او عصبانی می شود و میگوید که قصد طلاق دارد و با او هیچ جا نمی رود.

او وقتی می فهمد که غالب دوباره قمار کرده و باخته است، بیشتر عصبانی شده و دعوای شدیدی با او میکند.

غالب به او میگوید که اینبار جانشان در خطر است و اگر از کشور نروند کشته می شوند، اما زینب اهمیتی به حرفهای غالب نمیدهد.

غالب به فرودگاه می رود. ولی دوباره با او تماس میگیرد و پیگیر چمدان می شود.

غالب بهانه آورده و میگوید که هنوز موفق به گرفتن چمدان نشده است.

در اداره، مدیر قدیر از او میخواهد که مدتی را برای استراحت برود، و اسلحه اش را نیز از او میگیرد.

قدیر ناراحت شده و با دلخوری از اداره می رود.

زینب چمدانش را جمع کرده و تصمیم دارد به همراه دخترش خانه را ترک کند.

او هنگامی که در را باز میکند، ولی را به همراه افرادش دم در می بیند و می ترسد.

ولی داخل می آید و از زینب میخواهد که با غالب تماس بگیرد تا امانتی او را بیاورد.

وقتی زینب با غالب تماس میگیرد، غالب نزدیک خانه است .

او میگوید که تا دو ساعت دیگر چمدان را می آورد، سپس دوباره به فرودگاه می رود.

ولی در خانه منتظر میماند. غالب به فرودگاه رفته و مقداری پول از چمدان برمیدارد.

سپس برای خودش بلیت گرفته و از کشور خارج می شود.

ولی تا شب در خانه پیش زینب و بچه اش میماند و وقتی متوجه می شود که ولی آنها را دست به سر کرده است، به زینب میگوید که باید به جای غالب ، پول او را از بانکی که کار میکند، تهیه کند.

او دختر زینب را به زور به همراه خودش می برد و به زینب میگوید که برای گرفتن دخترش، باید پول را برای او بیاورد.

زینب باجیغ و فریاد دنبال ماشین می دود، اما فایده ای ندارد و دخترش از او جدا شده است. او با درماندگی به خانه برمی‌گردد.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت سریال ترکی تصادف  لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تصادف قسمت ۴ مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *