خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 21

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 21 همراه شما هستیم

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 2

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 21

وقتی ملو به سمت خانه می رود تا ناهارش را بردارد، کان هم با او وارد خانه می شود.

ملو در آشپزخانه است که کان متوجه پرونده های شرکت آرت لایف می شود و از طرح های آن عکس می گیرد.

همان موقع ملو متوجه می شود ادا در خانه است و کان را فراری می دهد.

سلین با دیدن گلی و یادداشتی که از طرف سرکان برایش فرستاده شده، لبخند می زند.

فرید گل ها را می بیند و کمی حساس می شود و می گوید: «به نظرت یکم زیاده روی نکردن؟! »

همان موقع هم ملو با دیدن گل ها ذوق می کند و می فهمد که گل ها از طرف گل فروشی ادا است.

اما با دیدن یادداشت، لبخندش روی لبش ماسیده می شود و فورا با ناراحتی از یادداشتی که فکر می کند سرکان برای سلین فرستاده عکس می گیرد.

آلپ تکین سلین را به اتاقش صدا میزند و نسخه ی کتاب قدیمی و محدود و ارزشمند شازده کوچولو را که کتاب مورد علاقه ی سرکان است به سلین می دهد تا او به سرکان بدهد.

بعد هم در مورد آینده ی شرکت و این که بعد از او این شرکت به او و سرکان می رسد صحبت می کند.

وقتی ادا به خانه سرکان برمی گردد، سرکان که از دیر کردن او کمی دلخور شده، از او می خواهد تمام مدت کنارش بشیند!

همان موقع سلین از راه می رسد و سرکان را به خاطر دسته گل و یادداشت در آغوش می گیرد.

سرکان نیم نگاهی به ادا می اندازد و همان موقع ملو هم ادا را گوشه ای می کشد و یادداشتی که فکر می کند سرکان فرستاده را به ادا نشان می دهد.

ادا از ملو می خواهد تا از طرف او، حواسش به آن دو و مخصوصا سلین باشد!

انگین رو به جمع می کند و می گوید که بعد از کار به خاطر تولد سرکان جشن بگیرند.

سرکان نگاهی به ادا می اندازد و می گوید: «امشب نمیشه… »

بعد هم دوباره از سلین در مورد خبری که از او و ادا پخش شده بود می پرسد.

سلین با نگرانی می گوید که در حال پیگیری آن است اما سرکان تصمیم می گیرد تا جرن را به عنوان وکیل پای این کار بگذارد.

ادا که متوجه بسته شکلات روی میزش شده، لبخند می زند و از اردم می پرسد که قضیه ان چیست.

اردم می گوید سرکان از بین هدیه هایی که برایش فرستاده بودند آن را برای ادا گذاشته.

ادا از این بابت دلخور می شود.

کمی بعد سلین به ادا می گوید: «سرکان خیلی وقت بود میخواست با هم حرف بزنیم، امشب که نمیشه، میتونی واسم یه جا رزرو کنی؟! »

اما ادا می گوید: «نه مشکلی نیست. میدونی که سرکان جشن گرفتن رو دوست نداره. خودم حلش میکنم. »

کان سراغ کسی می رود و از او می خواهد طرح های لوستر را در عرض یکی دو روز فورا به مرحله اجرا برساند و در سایت ها برای فروش بگذارد.

ادا به سرکان می گوید که امشب را در جایی همراه سلین برایش جا رزرو کرده اما اگر بخواهد آن را کنسل می کند و زیرچشمی به سرکان نگاه می کند.

سرکان به خاطر این که از ادا به خاطر بی توجهی به او ناراحت است، لج می کند و می گوید که با سلین به این قرار شام خواهد رفت.

ادا می گوید: «این که تو روز تولدت کنار اون باشی، پیام درست رو به سلین میده… »

سرکان با ناراحتی با انگین درد و دل می کند و می گوید: «امشب تولد منه و فکر میکردم ادا برای تولدم برنامه ای چیده اما همچین چیزی نشد… به جاش واسم با سلین واسه شام جا رزرو کرده… »

انگین هم از این کار ادا تعجب می کند.

آیدان به همراه سیفی تصمیم دارد دوباره بیرون رفتن از خانه را تجربه بکند اما نمی تواند و زیر گریه می زند و بعد به آلپ تکین زنگ می زند و می گوید: «الپ تکین بیا خونه. من بهت احتیاج دارم. »

اما آلپ تکین خیلی سرد و بی تفاوت می گوید که کار دارد و گوشی را قطع می کند.

سرکان و سلین به قرار شامشان می روند.

تمام فکر سرکان پیش ادا است. سلین هدیه ی خودش را به سرکان می دهد که طبق معمول یک ساعت مچی گران قیمت است.

سرکان تشکر می کند اما زیاد خوشحال نمی شود.

بعد هم سلین کتابی که آلپ تکین به عنوان هدیه برای سرکان خریده بود را به او می دهد و می گوید: «پدرت در مورد شرکت هم یه شک هایی داره. در مورد ادا و فریده. »

سرکان می گوید: «ادا به شرکت مربوط نیست. تو اگه انقدر واسه نامزدیت با فرید مصری، منم ازت میخوام کل سهامت رو به من بفروشی! »

سلین از این پیشنهاد سرکان جا می خورد و سرکان می گوید: «فرید دوست کانه! تو نمیدونی کان چجور آدمیه و از طرفی هم فرید مناسب تو نیست. »

سلین می گوید: «من به فرید اعتماد دارم! تو فکر میکنی ادا لایق توئه؟! »

سرکان می گوید: «درسترش اینه که من لایق ادا نیستم. »

همان موقع ملو به سرکان زنگ می زند و در مورد این که ادا در آش پزی محله شان است می گوید.

سرکان هم فورا خودش را پیش ادا می رساند.

ادا از دیدن او خوشحال می شود و بعد از خوردن سوپ برای قدم زدن بیرون می روند.

سرکان می گوید: «از ملو شنیدم که برام هدیه گرفتی. میخوام ببینمش. »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 21 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 22   مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *