خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت ۶۶ + زیرنویس فارسی و دوبله

سنجر بنفشه را بخاطر کارهایی که در حق ناره کرده به خانه مادرش فرستاده.

خالصه هم به گلسیه دستور داده تا وسایل بنفشه را جمع کند و جهیزیه اورا پس بفرستد.

در این بین عاتکه لا عجله به امارت می اید و به خالصه میگوید دختر من حامله است والان توی بیمارستان بستری شده و الان خطر سقط جنین داره .
و سراغ سنجر را از خالصه میگیرد.

خالصه با درماندگی به سنجر زنگ میزند ولی او پاسخگو نیست.

سنجر و ناره که شب بدی را گذرانده اند به خانه برمیگردند .

سنجر اکین را دراسیاب بادی زندانی کرده است.

انها ملک را به الوان میسپارندو از اومیخواهند مراقب باشد تا ملک چیزی درمورد زندانی شده ملک نفهمد.

و وقتی تنها میشوند ناره از سنجر میپرسد که ایا اکین را تسلیم پلیس خواهد کرد؟

سنجر سرش را به علامت تایید تکان میدهد و میپرسد تو که قصد نداشتی درو باز کنی و به ملک نشون بدی من قاتلم؟

ناره میگوید من هیچوقت این کارو نمیکردم چون به تو اعتماد داشتم میدونستم تو قاتل نیستی.

سنجر با مهربانی میگوید با خوبی کردن درحق من همیشه از پس من براومدی و باعشق به ناره نگاه میکند و میگوید به گیدیز گفتی که اگه اتفاقی برای من بیفته نمیتونی زندگی کنی.

ناره جواب میدهد گفتم ولی اینم گفتم که دیگه زندگی بدون تورو یاد گرفتم.

سنجر میگوید یعنی دور از هم ولی زنده و سلامت.

و لبخند میزند و میگوید امشب به کلبه بیا باهات حرف دارم درضمن باید بگم که برای دخترمون قسمتی از کشتی رانی رو خریدم.

ناره لبخند میزند و سنجر از او خداحافظی میکند.

دراسیاب بادی اوضاع خوب نیست.

سنجر به انجا میرود و از پشت در میبیند که گیدیز اکین را زیر مشتو لگد گرفته و اورا بخاطر کارهایی که لاناره و موگه و زهرا کرده اورا به قصد کشت کتک میزند.

اکین که سایه سنجر را از پشت در میبیند به گیدیز میگدید تو به سنجر حسودی میکنی و ارزو داری اون بمیره تا ناره مال تو بشه.

گیدیز میگوید درسته من به سنجر حسودی میکنم چون خواهر من گول تورو خوردو تسلیم تو شد ولی خواهر اون به تو اعتماد نکرد و به دام تو نیفتاد.

درضمن سنجر برادر منه و من هرگز به عشق اون بد نگاه نمیکنم.

سنجر گیدیز را از اسیاب بادی بیرون میبرد و میگوید خیای عصبانی شدی به خونه برگردو استراحت کن من اینجا میمونم.

گیدیز به او میگوید تو قول دادی کاری به اکین نداشته باشی و این رو هم بدون تا وقتی زنده ای ناره دوست منه.

ولی اگه تو نباشی من جایی توی قلب ناره برای خودم درست میکنم.

سنجر اورا به خانه میفرستد و گاوروک به همراه خدمتکار درحالی که سنگ اسیاب دستی را همراه خود اورده از راه میرسد.

سنجر از شدت خشم با سنگ اسیاب دست اکین راخورد میکند و از خدمتکار میخواهد پزشک خبر کند و خودش به همراه گاودوک به عمارت برمیگردد تا برای دیدار با ناره اماده شود.

سنجر با دیدن امبولانس در حیاط عمارت نگران میشود و باعجله به سمت خانه میرود و پزشک و پرستار را بالای سر بنفشه میبیند.

خالصه به پسرش تبریک میگوید و اورا دلداری میدهد.

سنجر که بین زمین و اسمان گیر کرده به مادرش میگوید که دیگر بنفشه را طلاق نخواهد داد و به استبل میرود و کنار کاوروگ مینشیند.

کاوروگ به او میگویدهمه چیز دست خداست اگه اون بخوا همه چی درست میشه و هیچ اتفاقی برای بچت نمیفته.

سنجر میگوید من خیلی میترسم.

کاوروگ میگوید این که بچه رو از دست بدی میترسی یا این که بدنیا بیاد؟

سنجر سکوت میکند.

زهرا به خانه ناره میرود و از این که اکین گیر افتاده و سنجر هم اورا نکشته احساس خوشحالی میکند.

الوان میگوید سنجر بنفشه رو بیرون انداخته و به زودی اونو طلاق میده.

ودر همین حال گلسیه به زهرا زنگ میزند و خبر حاملگی بنفشه را میدهد.

زهرا بدون این که به بقیه چیزی بگوید با عجله به سمت خانه شان میرود.

ناره هم به کلبه جنگلی میرود و منتظر سنجر میماند.

ولی وقتی میبیند سنجر دیر کرده به او پیغام میدهد.

زهرا کنار سنجر مینشیندو سرش را روی شانه او میگذارد و میگوید امروز میخواستی جون کسی رو بگیری و خدا یه جون دیگه به تو داد.

سنجر به او نگاه میکند و میگوید پس ناره همه تون رو بسیج کرده بود تا من قاتل نشم…
و به ارامی میگوید قاتل نشدم ولی بابا شدم

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت سریال دختر سفیر لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال دختر سفیر قسمت ۶۷ مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *