خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 183

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 183 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 183

شرمین از رفتن به زندان خیلی ناراحت است و نمی‌تواند با این موضوع کنار بیاید. او از نیش و کنایه زندانی های دیگر عصبی و کلافه می شود و به حال بد خود گریه میکند.
ناجیه در خانه مشغول گریه است . هولیا پیش او می رود. ناجیه از هولیا به خاطر گفتن حقیقت تشکر میکند. هولیا او را دلداری میدهد.
خطیب در زندان، برعکس شرمین با خونسردی و افتخار برای زندانیان تعریف میکند که به خاطر خوشگذرانی با یک زن دستگیر شده است. سپس به همه پول میدهد و سفارش کباب می دهد. زندانیان خوشحال می شوند.
در کلوپ شهر، زنهای جلسه خیریه مشغول صحبت با بهیجه هستند. کمی بعد زلیخا نیز به آنجا می رود و سر میز می نشیند. بهیجه سعی دارد به زلیخا طعنه بزند، اما زلیخا نیز جواب او را میدهد و بهیجه حرصش میگیرد.
هولیا در زندان به ملاقات شرمین می رود. شرمین با دیدن هولیا عصبانی شده و او را تهدید میکند. هولیا به او میگوید که این یک نمونه از کارهایی بود که می‌تواند با او انجام دهد و اگر بخواهد ادامه‌ بدهد، بلاهای بدتری سر او می آورد.
شب وقتی که زلیخا به خانه برمی‌گردد، دم گاراژ ایلماز را میبیند که سراغ او آمده است. زلیخا جا می خورد. ایلماز حال زلیخا را می پرسد. زلیخا با طعنه میگوید که وضعیت حال او فرقی نمیکند. ایلماز میگوید که اگر او ناراحت است، همین فردا آنها از آن خانه می روند. زلیخا دست ایلماز را گرفته و از او میخواهد که آنجا بمانند، زیرا به همین دیدن ها دلش خوش است. همان لحظه دمیر که دنبال زلیخا می‌گردد، به سمت گاراژ می رود. ایلماز سریع پنهان می شود. زلیخا به دمیر میگوید که ماشین مشکل دارد و برای پیدا کردن غفور به آنجا آمده است. دمیر غفور را صدا زده و از او میخواهد که فردا ماشین زلیخا را پیش تعمیرکار ببرد. سپس زلیخا همراه دمیر داخل خانه می رود.
در زندان، یکی از زن ها متوجه می شود که شرمین با هولیا مشکل دارد. او به شرمین میگوید که هولیا خودش با تکین در ارتباط است و پسر او که گارسون است، هر هفته او را در رستورانی که قرار میگذارند میبیند. شرمین از فهمیدن این خبر خوشحال می شود.
ده روز بعد، دادگاه شرمین و خطیب تشکیل می شود. قاضی برای دادن حکم نهایی به آنها آزادی مشروط می دهد. شرمین به خطیب میگوید که میداند چه بلایی سر هولیا بیاورد.
خطیب به خانه پیش ناجیه می رود و به او میگوید که شرمین او را گول زده بود و از ناحیه معذرت خواهی کرده و سعی دارد دل او را به دست بیاورد.
در خانه ایلماز، مژگان می گوید که صباح الدین از روزی که خبر شرمین را شنیده به بیمارستان نیامده و درخواست استعفا داده است، اما هنوز درخواستش تایید نشده است. ایلماز برای صباح الدین ناراحت است.
هولیا و تکین سر قرار همیشگی خود می روند. آنها در مورد وضعیت بچه ها صحبت میکنند و هر دو میگویند که از درست کردن رابطه آنها عاجز مانده اند. تکین سعی دارد هولیا را دلداری بدهد و او را بغل میکند. هولیا نیز سرش را روی شانه تکین می گذارد. همان لحظه، شرمین از دور از آنها عکس میگیرد . او به خانه می رود و نامه ای می نویسد و عکسها را کنار او میگذارد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 183 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 184  مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *