خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت ۴۶ + زیرنویس فارسی ودوبله

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۴۶ را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت ۴۶

 

ییلدیز نمیداند چه کند و در آخر به دستشویی خانه میرود و از آنجا با شیرین تماس میگیرد.

شیرین با ترس جوابش را میدهد و ییلدیز با عصبانیت میگوید تو چطور آدم بی وجدانی هستی؟
کاری میکنم همه اینو بفهمن،خار و ذلیلت میکنم.

شیرین که ترسیده میگوید اون طور که فکر میکنی نیست.

اما ییلدیز گوشی را با خشم قطع میکند و شیرین به سمت او میرود و با بغض و چشمان پر از اشکش به او میفهماند که به کسی چیزی نگوید.

اما ییلدیز پیش بهار میرود و میگوید من باید یه چیزی رو بهت بگم.

اما به یاد وضعیت بهار و حرف های ژاله می افتد که گفته بود نباید به او استرس وارد کرد.

حرفش را عوض میکند و بهار کمی به او خیره میشود و میپرسد مطمئنی داری راستشو بهم میگی ییلدیز؟
من فکر میکنم مامانم یا شیرین چیزی بهت گفتن.

ییلدیز میگوید چی میتونن بهت بگن؟

بعد بهار دوباره لبخند میزند و میگوید همه اتفاقا پشت سر هم افتاده.
فکر کن سارپ زنده است.

ییلدیز میگوید اگه زنده بود که پا میشد میومد پیشت.

بهار میگوید اگه بخواد و نتونه بیاد چی؟
یا نمیدونم با اون زنه باشه و مارو ترک کرده باشه.
من نمیدونم قضیه چیه ولی تا نفهمم خیالم راحت نمیشه.

ییلدیز میگوید تو ذهنتو درگیر این چیزا نکن سلامتی تو از همه چی مهم تره.

بهار کمی عصبانی میشود و میگوید بسته ییلدیز تو جای من بودی چیکار میکردی؟شوهری که فکر میکردم ۴ سال پیش مرده زنده است.
من باید برم دنبالش.

ییلدیز که نمیداند چه بگوید و چه کار کند هم بلند میشود و میرود.

از طرفی شیرین هم که مطمئن است این بار همه از کارش باخبر میشوند از ترس در اتاق گریه میکند و بارفتن ییلدیز میفهمد که او چیزی نگفته.

ییلدیز وقتی از خانه خارج میشود و سوار ماشین اش میشود شروع به گریه کردن میکند و انور که در کوچه بوده این صحنه را میبیند و تعجب میکند.

عارف به بهار زنگ میزند و بچه ها با دیدن اسم او روی صفحه گوشی با خوشحالی بالا و پایین میپرند چون دلشان برایش تنگ شده است.

بهار گوشی را جواب میدهد اما بچه ها از او میخواهند که با عارف صحبت کنند و بهار گوشی را به انها میدهد و در اخر خودش با عارف صحبت میکند.

عارف از او حالش را میپرسد و بعد میگوید که به چیزی احتیاج دارد یا نه؟

بهار با لبخند بزرگی به او جواب میدهد و بعد هم خداحافظی میکند.

برشان پیش جیداست و برایش لباس میدوزد که جیدا دوباره به کاباره ها برود.

جیدا از کار دوخت او راضی نیست و برشان میگوید خیلی دلت میخواست با حرف حکمت لباستو دورنمینداختی.

ولی فالگیره گفته بود حکمت میره دنبال یکی دیگه.

جیدا کمی عصبی میشود و میگوید درمورد توام راست میگفت.

برشان پوزخند میزند و میگوید مگه ندیدی بهار از اپارتمان رفت؟
از شرش راحت شدم.
دیگه اون موضوع تموم شده رفته.

جیدا هم میگوید عارف خودش بهار و لچه هارو رسوند خونه مامان بهار.
عشق جوونیت دیگه تموم شده.
توام برو دنبال یه شوهر دیگه.

برشان عصبانی میشود و میرود.

جیدا کمی بعد پیش عارف میرود و سراغ بهار و بچه هارا میگیرد.

عارف میگوید خیلی دلت میخواد زنگ بزن حالشونو بپرس.اتفاقا بهار میگفت بچه ها دلشون برای تو تنگ شده.

جیدا خوشحال میشود و میگوید بهش بگو بچه هارو بعضی وقتا بیاره اینجا.

عارف میگوید زنه داره با مرگ دستو پنجه نرم میکنه تو میگی بیاره بگردونه؟

جیدا از این که حال بهار خیلی بد است و چیزی نگفته تعجب میکند.

بهار مشغول آپزی است که خدیجه به آنجا میرود و از او میپرسد چرا بدون اجازه آشپزی میکند؟

بهار حالش بد میشود و تا بخواهد جوابی بدهد بیهوش روی زمین می افتد.

خدیجه میترسد و به سمت او میرود و در آغوشش میگیرد.

انور هم جلو می آید و بهار هم چشمهایش را باز میکند و میگوید که خوب است.

خدیجه اورا محکم در آغوش میگیرد و بهار روی شانه های او چشمانش را میبندد.

شیرین هم این صحنه را میبیند و عصبانی میشود و سراغ بچه ها میرود و به نقاشی نیسان که همه را کشیده جز سارپ نگاه میکند و میگوید تو مگه باباتو دوست نداری که نکشیدیش؟
گفتم شاید چون دیگه به عارف میخواین بابا بگین باباتو فراموش کردی.

بچه ها میگیویند که پدرشان را دوست دارند و نیسان چشمانش پر از اشک میشود.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قست سریال زن لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 47 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *