خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 66

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 66 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت 66

ژاله و موسی مادرهایشان را دعوت کرده اند تا موضوع جدا شدنشان را به آنها بگویند.

مادرها وقتی این خبر را می شنوند به طرفداری از بچه ی خودشان با هم درگیر می شوند و ژاله و موسی سعی می کنند آنها را از هم جدا کنند.

بورا از دور و این صحنه را می بیند و با ناراحتی بغض می کند.

خدیجه دیگر تصمیم گرفته کاری به کار شیرین نداشته باشد و نه برایش صبحانه آماده می کند و نه حتی ناهار.

او ناهار می پزد و به خانه ی بهار می برد.

شیرین از این کار او عصبانی می شود اما چیزی نمی گوید.

بهار وقتی خدیجه را می بیند زیاد روی خوشی به او نشان نمی دهد.

خدیجه با بچه ها وقت می گذراند و دوباره دلشان را به دست می آورد.

پدر پیریل کسی به اسم مونیر را صدا می زند و از او می پرسد که چرا هنوز بهار و بچه هایش زنده هستند؟

مونیر دستپاچه می شود و فقط می گوید که نمی داند چطور چنین چیزی ممکن است!

حکمت، پیامی و افرادش را می فرستد تا چرخ خیاطی انور را از خانه بردارند.

شیرین وقتی در را باز می کند اول جا می خورد و عصبانی می شود اما بعد به انها جازه می دهد.

بعد هم تصمیم می گیرد با پیامی کمی لاس بزند اما پیامی توجهی به او نمی کند.

خدیجه برای بچه ها دلمه درست می کند و وقتی شیرین به او زنگ می زند زیاد روی خوش به او نشان نمی دهد و انور و بهار تعجب می کنند.

خدیجه رو به بهار و انور می گوید: «متوجه اشتباهاتم هستم. بهتون قول میدم همه چیزو درست میکنم. »

اما بهار به او می گوید: «نه. من برنمیگردم. از اینکه آگاهانه به بچه هام ضرر میرسونی نمیتونم برگردم به اون خونه. چون اونجا جایی برای ما نیست. »

انور هم می گوید: «من اصلا برنمیگردم خدیجه. چون بهار و بچه ها اینجا بهم احتیاج دارن. اگه اینجوری نبود هم برنمی گشتم. من ادمی نیستم که دخترمو بزنم و سر تو داد بکشم. من نمیخوام همچین ادمی باشم برای همین باید از او اونجا دور بمونم… »

خدیجه چشمانش پر از اشک می شود.

افراد حکمت چرخ خیاطی انور را دم در می گذارند و انور با دیدن آنها خیلی خوشحال می شود.

شب که می شود خدیجه هم آماده می شود تا به خانه برگردد.

او وقتی شیرین را می بیند به حرف های او توجهی نمی کند و وقتی شیرین می پرسد: «انگار دارین یه خانواده گرم و صمیمی میشین! شایدم تو بری باهاشون زندگی کنی! »

خدیجه می گوید: «چرا نشه! شاید رفتم آره. »

شیرین عصبی می شود ولی چیزی نمی گوید.

دوروک از مادرش می خواهد که فردا که قرار است با عارف به پیک نیک بروند عکس پدرش را هم با خود بیاورد و بهار قبول می کند و بعد به خواست بچه ها خاطره ای از اولین پیک نیک هایی که با سارپ رفته بود را تعریف می کند…

وقتی اوایل آشنایی شان بوده سارپ به او گفته که برایش یک سورپرایز دارد.

بهار هم حسابی به خودش رسیده و آرایش کرده بوده و سارپ با دیدن او گفته بود که منظورش از سورپرایز پیک نیک بوده است.

بهار جا خورده و بود وقتی تصمیم گرفته تا به خانه برگردد و لباس هایش را عوض کند نتوانسته چون کلیدش را از یاد برده بود بنابراین با همان لباس ها و کفش پاشه بلند رفته و زمین خورده بود و همه لباس هایش گلی شده بود.

بچه ها با شنیدن این خاطره کلی می خندند و بعد هم میروند تا بخوابند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 66 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 67 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *