خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۳۰ + زیرنویس فارسی و دوبله

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۳۰ را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت ۳۰

 

بهار به دور از بچه هایش عکسها و فیلم های گوشی سارپ را نگاه میکند و گریه اش میگیرد و خاطراتش با سارپ را مرور میکند.

عارف بادوستش در کافه ای نشسته و وقتی دوستش درمورد مرشان میپرسد عارف با دلخوری میگوید من اونو دوست داشتم ولی با کارهایی که کرد دیگه بهش فکر نمیکنم و چیزی بین ما نمیتونه باشه.

و ادامه میدهد :مرشان با دوست صمیمی من رابطه داشت و اخرشم منو تنها گذاشت و با اون ازدواج کرد.

بعد از گفتن این حرفها از دوستش جدا میشود.

مرشان به دیدن جیدا که دوست صمیمی اش است میرود و میگوید منو عارف هنوز عاشق هم هستیم چون عشق ما واقعی بود.

جیدا با تعجب میگوید ولی تو بخاطر پول با کسی دیگه ازدواج کردی.

مران میگوید دلم میخواست لباس شیک بپوشم و پولدار باشم مگه این چیز عجیبیه؟
ولی رفتم و شوهرم به من خیانت کرد و منو کتک زد.
من هم تقاص اشتباهمو دادم

جیدا جواب میدهد اولا تو بودی که عارف رو ترک کردی و حالا هم نباید از رفتار عارف ناراحت بشی و این که نگو شوهرت بد اخلاق بوده بگو ورشکسته شده و پولاش ته کشیده و تو هم طلاق گرفتی.

دوروک صبح زود بهار را از خواب بیدار میکند و درمورد سگ گمشده میپرسد و گریه کنان میگوید اون توله سگ الان گرسنه است.

او از مادرش میخواهد که دنبالش بگردند.

بهار برای این که او را از فکر سگ دراورد خاطره ای از سارپ تعریف میکند که چطور سارپ اسم دوروک را روی او گذاشته.

دوروک از این داستان بامزه خنده اش میگیرد.

بهار هنگام بردن بچه ها به مدرسه به ژاله زنگ میزند.

ژاله به او میگوید باید اورا ببیند تا در مورد ازمایشش با او صحبت کند.

بهار سر کارش میرود و پرولنه به او میگوید کار فرمایشان میخواهد از شوهرش طلاق بگیرد و برای بدست اوردن دل شوهرش میخواهد سینه هایش را عمل کند.

در همین حال دوست بهار ییلدیز سر میرسد و از بهار میخواهد که اماده شود تا برای خوردن غذا به رستوران روند.

انور شارژر گوشی سارپ را به خانه بهار میبرد و از دستگیره اپارتمان او اویزان میکند و بعد برمسگردد.

جیدا او را از پنجره دید میزند.

دکتر سینان که مطمعن شده ژاله هنوز به او علاقه مند است به فکر رابطه دوباره با ژاله می افتد و دسته گل زیبایی در اتاق او قرار میدهد.

ژاله بادیدن گل خوشحال میشود و چشمانش پر از اشک میشو و به سمت اتاق سینان میرود تا از او تشکر کند و به کادر بیمارستان سفارش میکند که اگر زنی به اسم بهار سراق او را گرفت فورا اورا به اتاقش بفرستند.

ییلدیز و بهار در رستوران مشغول خوردن غذا میشوند.

ییلدیز از اختلافی که با همسایه اش پیدا کرده میگوید و بهار هم در مورد گوشی گم شده سارپ که پر از عکسها و فیلمهای زندگی مشترکشان است .

ییلدیز میگوید حتما کاسه ای زیر نیم کاسه است و میگوید پیام های گوشی رو چک کن شاید دلیل اتفاقی که برای سارپ افتاده رو بفهمی.

باید مقصر رو پیدا کنی.

بهار به سادگی میگوید ولی من نمیتونم این کار رو کنم چون وقتی سارپ بود من هرگز پیامای اونو نخوندم.

ییلدیز باحیرت به او نگاه میکند

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قست سریال زن لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت ۳۱ مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *