خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۰۱ + زیرنویس و دوبله

اندر با علیهان تماس گرفته و سراغش را میگیرد. علیهان میگوید که در هتل مقیم شده است و به خانه برنمی‌گردد. اندر با پریشانی در مورد فرستادن اریم به لندن توسط هالیت به او میگوید و از علیهان کمک میخواهد. علیهان که به شدت از دست اندر عصبی است، در حین ابراز تأسف، میگوید که اقدامی در این مورد نخواهد کرد. اندر بخاطر اینکه او طبق توافق ازدواج به او کمک نمی‌کند عصبی می شود، اما علیهان نیز میگوید که از او همکاری ندیده است.
در خانه، هالیت که خیلی از دست اریم عصبانی است، سر میز شام با ییلدیز بد صحبت میکند. ییلدیز معذب می شود و کمال از دیدن این صحنه ناراحت می شود. وقتی هالیت به اتاق می رود و کسی در سالن نیست، کمال با ییلدیز صحبت کرده و در مورد بدرفتاری
های هالیت از او میپرسد. ییلدیز که نمیخواهد غرورش خدشه‌دار شود، چنین چیزی را انکار میکند و بی اهمیت به کمال از سالن می رود.
صبح هنگام صبحانه، ییلدیز به عمد مدام به هالیت محبت میکند تا کمال حسودی کند. هالیت و بقیه از رفتارهای او متعجب شده اند.
در شرکت، اندر پیش علیهان رفته و دوباره از او کمک میخواهد. علیهان بالاخره با اکراه قبول میکند که بخاطر اریم با هالیت صحبت کند‌. هنگامی که اندر بیرون می آید، زینب را می‌بیند و دوباره به او زخم زبان می زند و از علاقه علیهان به خودش می گوید. زینب عصبی شده و به اتاق علیهان می رود و از او میخواهد که جلوی زنش را بگیرد.
ییلدیز پیش داوود رفته و گوشی اندر را از او میگیرد‌. سپس فایل خودش را پاک کرده و با اندر تماس میگیرد.او با غرور به اندر میگوید که برایش کاری نخواهد کرد و او میتواند فایل را به هالیت نشان دهد. اندر از اینکه ییلدیز به حرفش گوش نکرده و از فایل نمیترسد متعجب شده و از گم کردن آن حرصش میگیرد‌. او با کمال قرار گذاشته و به او در مورد رابطه ییلدیز و مربی ورزشش میگوید. او قصد دارد با برانگیختن حسادت کمال، برای ییلدیز دردسر درست کند. سپس با جانر به کافه می رود. او ناگهان به این نتیجه می رسد که دزدیدن گوشی کار ییلدیز است. اما سپس خیالش راحت می شود که ییلدیز عکسهای خودش و علیهان روی تخت را نیز میبیند و به گوش زینب می رسد. در بین حرفهای او با جانر، مشخص می شود که جانر از قبل با مربی ورزش ییلدیز که دوستش بوده هماهنگ کرده تا به جای مربی اصلی اش برود و به او نزدیک شود.
علیهان پیش هالیت می رود ‌ و در مورد اریم صحبت میکند اما هالیت بخاطر دوستان ناباب اریم و خطر آینده، فرستادن او را صلاح میداند.
ییلدیز عکس های علیهان و اندر را روی تخت خواب میبیند و به شدت شوکه و ناراحت می شود. او تصور میکند که کنایه های اندر درست بوده و ازدواج آنها سوری نبوده است. فکر او به هم می‌ریزد.
وکیل هالیت به خانه اندر می رود و برگه رضایت رفتن اریم را برای او آورده تا امضا کند. اندر مقاومت میکند اما کمی بعد هالیت و علیهان نیز به خانه آمده و هالیت با او دعوا میکند و با تهدید از او امضا میخواهد.
ییلدیز با علیهان قرار میگذارد. او با عصبانیت عکسها را به او نشان داده و با او دعوا میکند، و از او میخواهد که هرگز به زینب نزدیک نشود. علیهان عمق فاجعه را میفهمد و به شدت اعصابش به هم ریخته و حرفی برای گفتن ندارد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *