خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۸۲ + زیرنویس فارسی و دوبله

در این مطلب خلاصه داستان قسمت ۱۸۳  سریال سیب ممنوعه را برای شما آماده کرده ایم ؛ سریال پرطرفدار Yasak Elma یکی از سریال های پرطرفدار در بین مردم ایران میباشد ؛ سیب ممنوعه سریالی عاشقانه است که بازیگرانی همچون اونور تونا ، تالات بولوت ، شوال سام ، ادا اجه ، سودا ارگنچی در این سریال زیبا ایفا نقش میکنند .

 

خلاصه سریال سیب ممنوعه قسمت ۱۸۲

خلاصه سریال سیب ممنوعه قسمت ۱۸۲

 

اندر و ییلدیز با یکدیگر به کافه می روند. آنها دنبال نقشه دیگری هستند. اندر میگوید که آنها نباید کوتاه بیایند و هرطور که شده، باید کاری کنند تا هالیت شاهیکا را اخراج کند.

لیلی به اتاق هالیت رفته و به او خبر میدهد که جلسه دارد.هالیت میگوید که دکمه لباسش کنده شده و لیلی میگوید که او داخل کیفش، نخ و سوزن دارد و مشغول دوختن دکمه هالیت می شود. همان لحظه، شاهیکا وارد اتاق می شود و با دیدن آنها در چنین حالتی، عذرخواهی کرده و به این منظور که انگار بین آنها چیزی هست ، از اتاق بیرون می‌رود.

ییعیت به شرکت می آید تا پیش اندر برود. نادر او را میبیند و به اتاقش دعوت میکند. آنها در مورد وضعیت درس و استعداد ریاضی ییعیت صحبت میکنند.نادر به او میگوید که این استعداد در قمارخانه ها خیلی به درد می خورد و میگوید که دوستش یک قمارخانه سراغ دارد و میتواند در صورت تمایل او را ببرد.

هالیت به اتاق اندر می رود و بخاطر کاری که او و جانر و امیر انجام داده بودند، با او دعوا میکند. اندر حق به جانب میگوید که کار خوبی کرده است و اینها همه بخاطر بدی های هالیت در حق او بوده است. هالیت از دست او عصبی شده و بیرون می آید.

در خانه، ییلدیز از زهرا میخواهد تا یکی دو ساعت از هالیت جان نگه داری کند تا او به بیرون برود. ییلدیز نسبت به بیرون رفتنش و کاری که قرار است بکند، کمی مررد است و می ترسد. او با نادر تماس گرفته و به او میگوید که میخواهد او را ببیند تا در مورد مشکل او و هالیت رو در رو صحبت کنند. او آدرس کافه برای نادر می فرستد و از خانه بیرون می آید. اندر نیز با ییعیت به کافه رفته و از او میخواهد که با شاهیکا تماس گرفته و قرار بگذارد، سپس شاهیکا و نادر با یکدیگر روبه رو می شوند و او فیلم های کافه را برای هالیت میفرستد تا نشان دهد که آنها پشت سر او توطئه میکنند. او با کافه نیز برای گرفتن فیلمها هماهنگ کرده است. ییعیت با شاهیکا تماس گرفته و قرار میگذارد.

اندر و ییلدیز در کانتر کافه پنهان می شوند. وقتی شاهیکا می آید، منتظر ییعیت میماند. نادر با ییلدیز تماس میگیرد و خبر میدهد که از آمدن منصرف شده، زیرا نمیخواهد برای او دردسر درست کند. ییلدیز و اندر کلافه می شوند. شاهیکا شک میکند که برای او تله گذاشته اند، اما همان لحظه، ییعیت به کافه و پیش شاهیکا می آید. ییلدیز و اندر نیز پنهانی از کافه بیرون می روند.

زهرا، هالیت جان را برداشته و به پارک می برد.او در پارک مشغول حرف زدن یا یک مادر شده و حواسش پرت می شود و هنگام رفتن، کالسکه اشتباهی را با خودش به خانه می برد.او در خانه متوجه می شود که بچه را اشتباهی آورده و به شدت هول می شود. او به همراه آیسل سریع به پارک رفته و می‌بینند که مادر آن بچه پلیس خبر کرده. زهرا سریع بچه را پس میدهد و مشکل بینشان حل شده و به خانه می روند. او از آیسل میخواهد که این قضیه بین خودشان بماند.

شب در خانه، ییعیت به اندر میگوید که گوشه ای پنهان شده بود تا در صورت مشکل وارد کافه شود و برای همین وقتی دید که شاهیکا در حال رفتن است، خودش را رسانده. اندر از او تشکر میکند. ییعیت اندر را مادر خطاب کرده و اندر به شدت خوشحال و غرق لذت می شود. ییعیت تصمیم دارد شب با دوستانش بیرون برود.
در خانه هالیت نیز، لیلا به همراه دوستانش تصمیم دارد به کلوب برود.

 

منبع : rahafun.com

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *