خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۸۱ + زیرنویس فارسی و دوبله

در این مطلب خلاصه داستان قسمت ۱۸۱  سریال سیب ممنوعه را برای شما آماده کرده ایم ؛ سریال پرطرفدار Yasak Elma یکی از سریال های پرطرفدار در بین مردم ایران میباشد ؛ سیب ممنوعه سریالی عاشقانه است که بازیگرانی همچون اونور تونا ، تالات بولوت ، شوال سام ، ادا اجه ، سودا ارگنچی در این سریال زیبا ایفا نقش میکنند .

هالیت و لیلی به کافه می روند. هالیت که از اتفاقات اخیر عصبی است، برای لیلی از وضعیت نابسامان زندگی اش و مشکلات بین او دخترانش و زنش صحبت میکند. لیلی می‌گوید که مطمئن است که ییلدیز به عمد کاری نمی‌کند و او گناهکار نیست . آنها کمی بعد به شرکت برمیگردند. در خانه، امیر به خواست ییلدیز پیش او می آید تا با یکدیگر نقشه را هماهنگ کنند. ییلدیز به امیر میگوید که وقتی هالیت آمد، برای او توضیح بدهد که آنها با یکدیگر به کافه رفته و سپس به جای جانر، افراد شاهیکا او را به زور سوار ماشین کرده و به جای دوری برده اند و در مسیر، امیر بین حرفهای آنها اسم شاهیکا را شنیده است.

 

کمی بعد، هالیت با عصبانیت به خانه می آید تا با ییلدیز دعوا کند. امیر برای او داستان را تعریف میکند. ییلدیز نیز تایید میکند که همه این کارها نقشه های شاهیکا است و او فیلمهای کافه را نیز پاک کرده تا کسی متوجه قضیه نشود. هالیت با متین تماس میگیرد و از او میخواهد که فیلمهای کافه را بگیرد و برای او بفرستد. ییلدیز به هالیت میگوید که اگر به او ثابت شد که کار شاهیکا بوده، باید به او قول بدهد که دیگر برای همیشه شاهیکا را از زندگی شان بیرون کند.‌هالیت قبول میکند و با شاهیکا تماس میگیرد و از او میخواهد که سریع تر به آنجا برود.

 

سپس متین با هالیت تماس میگیرد و میگوید که فیلم های کافه پاک شده اند. ییلدیز تایید میکند که حرف حق می زند. شاهیکا که همیشه یک قدم از ییلدیز و اندر جلو تر است، وقتی که با برخورد شدید هالیت بخاطر ماجرای نادر و ییلدیز مواجه می شود، میگوید که حدس می زده است که ییلدیز به او تهمت بزند ،برای همین فیلم کافه را گرفته و نگه داشته است، ییلدیز هول می شود و میفهمد که قبل از جانر، شاهیکا زودتر به کافه رفته و فیلم را کپی کرده است. شاهیکا فیلم را به هالیت نشان میدهد، که امیر خودش به همراه جانر سوار تاکسی شده است.

 

هالیت حرف او را قبول کرده و از دست امیر خیلی عصبانی می شود و به ییلدیز میگوید که دیگر حق ندارد امیر و اندر را ببیند. اندر با خوشحالی به خانه رفته و به ییعیت میگوید که برای شاهیکا نقشه کشیده است و به زودی او را به دردسر می اندازد و به کمک نادر و هالیت، جای صندوقی که او فایل ها را نگهداری می‌کند را پیدا خواهد کرد. ییلدیز به اتاق رفته و با نگرانی با اندر تماس گرفته و خبر میدهد که نقشه اش نگرفت و هالیت از دست او خیلی عصبانی است، همچنین شاهیکا نیز در حال آمدن به خانه است. اندر شوکه شده و چون هیچ نقشه دیگری ندارد، نمی‌داند باید چه واکنشی نشان دهد. او با نگرانی ماجرا را به ییعیت نیز میگوید و سپس منتظر آمدن شاهیکا و عکس العملش میماند. متین به خانه پیش هالیت می آید.

 

هالیت با عصبانیت اصرار دارد که متین به خوبی زندگی نادر را بررسی کند و یک راز و نقطه ضعفی از او پیدا کند. او مطمئن است که چیزی از نادر در دوره ای که او در زندان بود وجود دارد، زیرا نادر در زندان کسی را کشته بود و به همین خاطر طول دوره زندانش بیشتر شده بود. او از متین میخواهد که بین خانواده و دوستان مقتول نیز بررسی کند. شب، وقتی کایا به خانه می آید، اندر و ییعیت و او سه نفری سر نیز شام می نشینند، اندر همچنان نگران است. کمی بعد، شاهیکا به خانه آمده و با روی خوش و خندان با همه و بخصوص اندر برخورد میکند. هنگام شام خوردن، پلیسها دم خانه آمده و ییعیت را میخواهند. ییعیت و اندر شوکه می شوند و می فهمند که شاهیکا کار خودش را کرده است. اندر و کایا بعد از رفتن ییعیت، حاضر شده تا به کلانتری بروند.

 

اندر دور از چشم کایا به شاهیکا میگوید:« تو رو میکشم. فرمان مرگت رو امضا کردی.» شاهیکا با لبخند شیطانی، خود اندر را مقصر میداند. در ماشین پلیس, ییعیت متوجه می شود که آنها پلیس نیستند و افراد شاهیکا هستند تا او را بترسانند. کایا و اندر وقتی می‌فهمند که پلیس دم خانه آنها نیامده، نگران ییعیت می شوند. شاهیکا به اندر پیام تهدید آمیزی می‌دهد و می‌گوید که این کار را کرده تا حساب کار دست اندر بیاید و به او میگوید که حق ندارد موضوع را به کایا بگوید. کایا مشکوک رفتار اندر می شود، اما اندر نمیگوید که چه پیامی برایش آمده است. کمی بعد، ییعیت تماس گرفته و خبر میدهد که او را جایی رها کرده اند و به خانه برمی‌گردد. اندر و کایا نیز به سمت خانه می روند.

 

اندر دم در خانه طاقت نیاورده و همه چیز را برای کایا تعریف کرده و پیام شاهیکا را به او نشان میدهد. کایا به شدت شوکه و عصبی می شود و چنین انتظاری از خواهرش نداشته است. اندر به او میسپارد که به هیچ وجه به روی شاهیکا نیاورد تا خودشان مشکل را درست کنند. ییعیت نیز از راه رسیده و آنها داخل می روند. شاهیکا خودش را نگران نشان داده و با دیدن ییعیت خوشحال می شود. او سپس اندر را به اتاقش می خواند و تهدید میکند که اگر کایا چیزی بفهمد او را نابود خواهد کرد، و سپس به او میفهماند که دیگر حق نافرمانی از او را ندارد.

 

در یک قمار خانه بزرگ زیر زمینی، نادر پشت میز اتاق مدیریت نشسته و به دوربین های امنیتی نگاه میکند. گویا آن قمارخانه به او تعلق دارد. از مکالمات او با افراد آنجا مشخص است که دستور شکنجه شخصی که در قمار خانه تقلب کرده است را به آنها میدهد تا او را ادب کنند.

 

امیدوارم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت سریال سیب ممنوعه لذت برده باشید ؛ برای مطالعه قمست بعد به صفحه خلاصه قسمت ۱۸۲ سریال سیب ممنوعه مراجعه نمابیید .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *