خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۵۴ + زیرنویس و دوبله

امیر، دوست زینب دوباره به استانبول می آید و سر زده پیش او به شرکت می رود. او از لحاظ مالی تحت فشار است و از زینب میخواهد که در شرکت برایش کار پیدا کند. زینب او را رد میکند و میگوید که علیهان کاری برای او ندارد. امیر این بار خودش پیش علیهان می رود و ماجرا را برایش توضیح میدهد. علیهان که در واقع از امیر خوشش نمی آید، اما به او کار میدهد.
اندر به عمد، با عثمان که مردی زن باز و چشم چران است، برای ملاقات با زهرا، در همان رستورانی که ییلدیز و هالیت می روند قرار میگذارد. او از زهرا میخواهد که خودش به تنهایی به ملاقات رفته و این پروژه را انجام دهد. او قبل از قرار، حسابی به زهرا می رسد تا جلب توجه کند.
عثمان در رستوران به شدت چشم چرانی میکند و دست زهرا را برای دیدن دستان او میگیرد‌. همان لحظه، هالیت و ییلدیز می رسند و هالیت از دیدن این صحنه عصبانی می شود. برنامه شام آنها به هم خورده و او زهرا را با خودش به خانه برمیگرداند.
اندر از این طریق و با مظلوم نمایی، بخاطر نبود کار و سرمایه و سر و کله زدن با مردهای چشم چران، میتواند از هالیت کار بگیرد.
ییلدیز باز هم از دست هالیت بخاطر خراب شدن شبشان و دیدن زنگ های مشکوک از طرف دفنه به گوشی هالیت، از دست او عصبانی شده و با هم بحث میکنند.
دفنه خیلی با هالیت تماس میگیرد اما او جوابش را نمی‌دهد،دفنه که عکسهای عاشقانه دو نفره با هالیت دارد، به بهانه اینکه عکسها را کسی برای تهدید به او فرستاده‌، به هالیت پیام میدهد و او را به خانه خودش میکشاند.
علیهان چندین بار برای صحبت با زینب تلاش می‌کند اما زینب نمیخواهد با او حرف بزند. بالاخره، او دم خانه زینب رفته و زینب مجبور می شود حرفهای او را بشنود. علیهان به زینب با صراحت ابراز علاقه میکند و از او میخواهد که فرصتی به او بدهد، اما زینب به هیچ عنوان قبول نمیکند. زینب در خانه را باز کرده تا به تلافی از کار علیهان، او را از خانه بیرون کند. علیهان حلقه ای که برای زینب خریده را از جیبش درآورده و با گریه نگاه میکند و آن را مخفی میکند. او از خانه می رود اما هر دو پشت در برای خودشان گریه میکنند.
ییلدیز که با پیگیری متوجه می شود هالیت به خانه دفنه رفته است، سریع خودش را به آنجا می رساند و داد و بیداد می‌کند. هالیت دفنه را مقصر دانسته و به ییلدیز میگوید که چیزی بینشان نیست. دفنه ناگهان ییلدیز را در خصوص بدهکار بودن او و پولهایی که از حساب هالیت برمی‌داشته، لو میدهد و او را دزد خطاب میکند.