خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت 301
در این مطلب خلاصه داستان قسمت 301 سریال سیب ممنوعه را برای شما آماده کرده ایم ؛ سریال پرطرفدار Yasak Elma یکی از سریال های پرطرفدار در بین مردم ایران میباشد ؛ سیب ممنوعه سریالی عاشقانه است که بازیگرانی همچون اونور تونا ، تالات بولوت ، شوال سام ، ادا اجه ، سودا ارگنچی در این سریال زیبا ایفا نقش میکنند .
شب در خانه، اندر با جانر در مورد کارهای شاهیکا صحبت میکند و عصبی است. جانر به او میگوید که حتما نسبت به موقعیت شاهیکا حسادت میکند، زیرا خودش امکان ازدواج با حسنعلی را داشته و آن را خراب کرده است، اندر با حرص چنین چیزی در مورد حسادت را انکار میکند.
در خانه حسن علی، جانسو تنها نشسته و محمود پیشش می آید. او با ناراحتی و دلخوری به محمود میگوید که حس میکند هیچکس او را در این خانه نمیخواهد. محمود سعی دارد او را دلداری بدهد.
مرت با زهرا به کافه می رود و با ابراز ناراحتی و پشیمانی، میگوید که سهام ها برایش هیچ اهمیتی ندارد و فقط زهرا را میخواهد و از او میخواهد که پیشی برگردد. زهرا متعجب شده و تردید دارد که به او فرصت دوباره بدهد یا نه.
در خانه حسن علی او سدایی را صدا زده و میگوید که میخواهد شروع به بهانه گیری کند تا شاهیکا از او بترسد و از این ازدواج پشیمان بشود. او از اتاق بیرون آمده و شروع به داد و فریاد میکند و از همه چیز ایران میگیرد وسعی دارد خودش را عصبانی نشان دهد تا شاهیکا را از خود دور کند، اما شاهیکا از قبل با او مهربانتر برخورد کرده و به تمام حرفهای او گوش میدهد. حسن علی درمانده شده و نمیداند باید چه کند.
شب در خانه چاتای، ییلدیز دسر را سر میز شام می آورد. فریده با تمسخر میگوید که این دسر او نیست ، اما چاتای از دستپخت زنش تعریف میکند. بیلدیز نظر چاتای را در مورد جشن تولدش می پرسد و میگوید که میخواهد یک جشن بزرگ بگیرد ولی نگران رودررویی حسنعلی و فریده است. چاتای اختیار تولد را به بیلدیز میدهد و فریده نیز میگوید که مشکلی با حسنعلی ندارد.
شاهیکا محمود را صدا زده و از او میخواهد که برایش یک صحفه در شبکه مجازی درست کند و فالورهای تقلبی بخرد و صحفه را گسترش بدهد تا او طرفداران زیادی داشته باشد. او میگوید که میخواهد حسنعلی طرفداران او را ببیند و بفهمد که چقدر کرد خوش شانسی است که با شاهیکا ازدواج کرده است.
آخر شب، جانسو به چاتای پیام میدهد و در مورد عکسها سوال میکند. چاتای عصبی شده و وقتی جانسو زنگ می زند، از او میخواهد که دیگر بی دلیل با او تماس نگیرد و در کارهای او دخالت نکند. جانسو میگوید که او نیز یک طرف این قضیه است. سپس یادآوری میکند که آن شب در هتل با او چنین رفتاری نداشته است. چاتای عصبی شده و تماس را قطع میکند.او نگران است که بیلدیز چیزی متوجه نشود.
روز بعد، برای عکاسی خبری از حسنعلی و شاهیکا به خانه می آیند. حسن علی شاکی و ناراضی است اما شاهیکا او را در عمل انجام شده قرار میدهد و با او عکسهای عاشقانه میگیرد.
محمود با سدایی در مورد جانسو صحبت میکند و میگوید که او دختر خیلی خوبی است و قلب پاکی دارد و مانند بقیه نیست.
یک پیام تهدید آمیز برای چاتای می آید که از او میخواهد که بابت پخش نکردن عکس، یک میلیون لیر را به آدرسی که نوشته ببرد. چاتای به آدرس می رود و آنجا مرت را می بیند.او عصبانی شده و با مرت دعوا میکند. سپس میگوید که پول را میدهد اما دیگر حق ندارد سر راه او سبز بشود. او با حرص آنجا را ترک میکند.
مرت دوباره با زهرا قرار گذاشته و از او میخواهد که او را ببخشد و میگوید که حتی دیگر در شرکت نیز کار نمیکند و سراغ کار دیگری می رود تا او بفهمد که به خاطر شرکت زهرا را نمیخواهد. او وقتی می فهمد که شب تولد چاتای است، از زهرا میخواهد که او نیز به تولد بیاید تا با همه رو به رو شده و بگوید که دیگر عوض شده است.
جانسو به خانه چاتای می رود. ییلدیز خانه نیست و جانسو هالیت جان را به حیاط می برد تا با او بازی کند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال سیب ممنوعه قسمت 301 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال سیب ممنوعه قسمت 302 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم